دزفول شهر مقاومت : شهری است در جنوب باختری ایران و مرکز شهرستان دزفول که در کنار رودخانه دز گسترده شده است. این شهر در دامنههای زاگرس میانی جای دارد. این شهر در ۱۵۵ کیلومتری اهواز قزاز گرفته است. شهرستان دزفول دارای زمستان و پاییزی مدیترانهای ميباشد.
دزفول در زمان جنگ ایران و عراق
با آغاز جنگ ایران و عراق، دزفول یکی از شهرهایی بود که بیش از ۱۶۰ بار به آن یورش موشکی شد. دزفول به عنوان شهری که جزو اهداف اصلی حملات موشکی عراق بود شناخته میشده است.
در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ هواپیماهای عراقی در نخستین روز جنگ به پایگاههای نیروی هوایی ایران یورش بردند. پایگاه چهارم شکاری دزفول (پایگاه وحدتی) یکی از این پایگاهها بود.
پس از آن نیروهای عراقی بارها به شهرهای دزفول و اندیمشک با بمب و موشک یورش بردند دزفول در جنگ هشت ساله 2600 کشته داشت.
پس از جنگ به پاس پایداری مردم دزفول، این شهر شهر نمونه نامیده شد.
حضرت امام خمینی(ره) به پاس پایداری مردم این شهر فرموده است: شما دزفولیها امتحان دادید و از این امتحان خوب بیرون آمدید. شما دین خود را به اسلام ادا کردید.
شمار شهدا: ۲۶۰۰ تن
شمار مفقودین: ۱۰۰ تن
شمار موشکها: ۱۷۴ فروند
شمار بمب و راکت و توپ: ۱۰۶۴ گلوله
شهدای موشکی: ۷۱۱ تن
شهدای جبهه: ۱۸۸۹ تن
سلام علیکم
خداوند در آیه (11) سوره مائده میفرمایند: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بردارند)؛ اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهيزيد! و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند! ترجمه آیتالله مکارم شیرازی
اولین گروه ایرانیان اخراجی در دهم آذر سال 1358 با 47 نفر از ایرانیان مقیم عراق از طریق مرز خسروی اخراج ایرانیان شروع شد.
اخراج شدگاه تا پایان 17 فروردین 1359 به سیزده هزار و تا پایان 25 فروردین به هفده هزار نفر. در 26 فروردین 1359 جمع رانده شدگان به 18631 نفر رسید.
در 27 فروردین 1359 تعداد اخراج شدگان بیست هزار نفر اعلام شد.
و تا 30 فروردین 1359 از مرز سی هزار نفر گذشت.
در 1 مرداد 1359 تعداد اخراج شدگان را چهل هزار نفر اعلام نمود.
بنیصدر (رئیسجمهور وقت ایران) در نامهای به دبیر کل سازمان ملل که در 1 اکتبر 1980 در 9 مهر 1359 در دبیرخانهی سازمان ملل به ثبت رسیده است.
تعداد اخراج شدگان را چهل هزار نفر مردم شیعه ایرانیالاصل ساکن عراق اعلام کرد.
شادی روح شهدا صلوات.
پایان جنگ و سرنوشت دو فرماندهی کل قوا
امام امت میگفت: هدف ما انقلاب اسلامی است، اصل انقلاب اسلامی است و بقیهی امور فرع هستند و همه باید فدای انقلاب گردند.
همسر امام خمینی میفرمایند: در حدود یک ماه و نیم قبل از عمل جراحی حضرت امام که منجر به رحلت ایشان گردید. امام به من فرمود: خواب خوشی دیدهام و برای تو نقل میکنم؛ ولی تا زندهام راضی نیستم که آن را برای احدی نقل کنی. در خواب دیدم که فوت کردهام و از دنیا رفتهام.
حضرت علی(ع) تشریف آوردند و مرا غسل دادند و کفن کردند و بر جنازهام نماز خواندند. سپس پیکرم را میان قبر نهادند و آنگاه فرمودند: اکنون راحت هستی؟ عرض کردم: راحت هستم؛ ولی در جانب راستم کلوخی وجود دارد که مرا ناراحت میکند. حضرت علی(ع) آن کلوخ را برداشتند و دست مرحمت بر بدن من کشید و آنگاه به طور کلی ناراحتیام بر طرف گردید و راحت شدم.
روزنامهی کیهان 8 خرداد 1370 صفحهی 6 به نقل از حاج سید احمد خمینی
صدام حسین: من سردار قادسیه هستم. من ژاندارم خلیج فارس خواهم شد.
در خصوص عاقبت صدام مادر شهید گمنامی میگفت:
آن شبی که نشان میداد، یکی چشماشو بسته بود
رفتم تو فکر روزیکه، دل ما رو شکسته بود
روزهاییکه با توپ و تانک، خونهها را خراب میکرد
روزهاییکه میخندید و دل ما را کباب میکرد
روزهایی که مثل یه گرگ، ما رو تو غم سهیم میکرد
روی گلها پا میگذاشت، بچهها را یتیم میکرد
روزهایی که نمک میریخت، رو زخم تازه پدرها
داغ برادر میگذاشت، رو جیگر برادرها
الحمدلله الحمدلله الحمدلله دعام اثر کرد
سوی جهنم عزم سفر کرد.
آیا میدانید شکست کمر ارتش عراق در عملیات طریقالقدس پاسخ کدام حرف صددام ملعون و معدوم سردار قادسیه است؟
سرلشگر وفیقالسامرایی رئیس استخبارات عراق در کتاب ویرانههای دروازه شرقی میگوید: ساعت 12 روز 22 سپتامبر 1980 دوشنبه 31 شهریور 1359، تعداد 192 فروند هواپیمای جنگندهی نیروی هوایی ارتش عراق به طرف اهدافشان در داخل خاک ایران به پرواز در آمدند.
در همین لحظه فرمانده کل قوا صدام حسین درحالیکه چفیه قرمز رنگ بر سر داشت و نوار فشنگ به در کمر بسته بود بیانکه درجات نظامی را نصب کرده باشد وارو اتاق عملیات شد.
عدنان خیرالله وزیر دفاع به او چنین گفت: سرور من جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز در آمدند.
صدام به او پاسخ داد: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.
امام به صدام لقب احمق داد. این احمق نخواست بفهمد که کمر ایران نشکست. چون درست ده ساعت بعد از حملهی هواپیماهای متجاوز عراقی، در پاسخ به حملات هوایی نیروهای عراقی در حدود 380 نفر از رزمندگان جان بر کف نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با دویست جنگندهی بمبافکن به پرواز در آمدند و در آستانهي طلوع آفتاب در سرزمین عراق، صبح روز يكم مهر1359 و با ابلاغ رمز «كمان-99» 140 فروند از هواپيماهاي جنگندهی بمبافكن و شكاري رهگير نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران از هفت پايگاه هوايي ايران اسلامي به غرش درآمدند و باندهاي پروازي را پشت سر نهادند و از مرز عبور کردند. هر گروه با بهره گيري از سوختگيري هوايي براي انهدام هدفهاي دوردست هواي كشور متجاوز عراق را شكافتند و اهداف خود را در سراسر خاك عراق در هم كوبيدند. اهدافي كه در داخل پايگاههاي هوايي عراقيها مورد توجه خلبانان بود، شامل باندهاي پروازي، پناهگاههاي تعمیرات و نگهداری هواپيماها، راههاي خزش، انبارهاي مهمات، انبارهاي آمادي و قطعات پشتيباني كننده هواپيماها، مخازن سوخت هواپيماها و خودروها، رادارهاي هدايت كننده هواپيماهای جنگی، برجهاي مراقبت و كنترل، سيستمهاي فرماندهي كنترل پايگاهها، مراكز مخابراتي و انواع رادارهاي آن ميشد. با اجرای این عملیات تمامی اهداف از پیش تعیین شده در خاک عراق، در هم کوبیده شد و نیروی هوایی عراق بیش از 55 در صد از توان هوایی خود را از دست داد.
نتيجهی عمليات: انهدام پايگاههاي هوايي و نظامي، پالايشگاههاي نفت، مخازن نفت و تأسيسات گازي، پلهاي ارتباطي، فرودگاههاي عراق.
همچنین به علت انهدام پايگاههاي نیروی هوايي عراق، عمليات تهاجمی هوایی ارتش متجاوز عراق در داخل خاك كشور ايران اسلامي ظرف چند روز متوقف گرديد.
وقتی در عملیات طریقالقدس ارتباط نیروهای شمال و جنوب عراق توسط رزمندگان اسلام قطع شد و شكاف ایجاد شده در بين نيروهاي عراقي باعث مشكل شدن تدارك آنها گردید. شکستن کمر ارتش عراق را باور کرد و خود با عدنان خیرالله و حشام فخری فرمانده سپاه سوم و فرمانده نیروی هوایی عراق به منطقهی غزیله آمدند با نیروهای کماندویی خود ورد عمل شدند. ده روز پشت سر هم پاتک کردند شکست مفتضحانهای خوردند و سرشکسته و سرافکنده و خجالت زده به بغداد بازگشتند. اینجا بود که شکستن کمر ارتش عراق را باور کردند.
فتح چزابه فرصت لازم را براي صرفهجویي در قوا برای رزمندگان اسلام و اجرای عملیات بعدی همچون فتحالمبین و بیتالمقدس را بهوجود آورد.
شروع جنگ
عراقی که توسط غرب و شرق و کشورهای مرتجع منطقه تجهیز و تا دندان مسلح و حمایت میشد وقت آن رسیده که اطاعت امر ارباب کند. ازاینرو نیروی هوایی ارتش عراق در روز دوشنبه 31 شهریور 1359، از ساعت 13:30، با 192 فروند هواپیمای جنگنده بمبافکن با سیصد سورتی برای انهدام چهار پایگاه هوایی، ده فرودگاه و چندین نقطهی حساس و حیاتی نفتی و مهماتی ایران و نوزده شهر از جمله شهرهای دزفول، اهواز، آبادان و خرمشهر حملهی هوایی گستردهای را آغاز نمود.
در اول مهر 1359 ارتش متجاوز عراق با " پنج لشكر پياده، پنج لشكرزرهي، دولشكرمكانيزه، ده تيپ پياده، يك تيپ زرهي، يك تيپ مكانيزه، سه تيپ نيروي مخصوص، ده تيپ گارد رياست جمهوري و بيست تيپ گارد مرزي و يگانهاى مجهز مهندسى" كه به ازاى هر گردان رزمى، چند دستگاه بلدوزر و لودر و ساير ماشينآلات مهندسى تهيه كرده بود؛ با سيصدهزار نفر نيروي انساني، 4350 دستگاه تانك و نفربر زرهي با توان بالاي موتوريزه که ميتوانست به سرعت نيروهايي در حد پنج تا هفت لشكر را در ستونهاي طولاني زرهپوش در منطقه جابهجا كند. در زير آتش پشتيباني هشتصد قبضه اراده توپ و كاتيوشا، چهارصد قبضه توپ ضدهوايي، انواع موشك زمينبهزمين از شمال قصرشيرين تا جنوبشرقي آبادان از 13 محور 8 محور در غرب و 5 محور در جنوب، هجوم سراسري و حملهی خود را به داخل خاك ايران آغاز نمودند. با اين اميد كه بتوانند ظرف مدت" سه روز استان خوزستان " و هفت روزه تهران را تصرف و " حكومت نوپاي جمهوري اسلامي را " سرنگون كنند.
عراقیها غافل از اين بودند كه/ چراغي را كه ايزد برفروزد/ هر آن كه پف كند ريشش بسوزد.
بیان شروع جنگ از نظر دو فرمانده کل قوای عراق و ایران
صدام حسین سردار قادسیهی احمق عراق گفت:« به خدا سوگند، خجالت نميكشم بگويم؛ من اولين كسي بودم كه آتش را روي ايرانيها باز كردم و نخستين تير را به طرف دشمن شليك كردم. من بودم كه جنگ را آغاز كردم چون ديدم اينها خطري هستند كه متوجهي من هستند. اگر آنها را نكوبم من را خواهند كوبيد من افتخار ميكنم كه چشمان عربها را باز كردم و خطري كه پيكر آنها را تهديد ميكرد به آنها نشان دادم».
رهبر کبیر و بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) در جواب حملهی این "صددام، نوکر شیطان " با آرامش فرمودند:
اين يك دزدي آمده است يك سنگي انداخته و فرار كرده، رفته است سرجايش. ديگر قدرت اينكه تكرار بكند انشاءالله ندارد. من به ملت ايران سفارش ميكنم كه چند جهت را ملاحظه كنند.
يك جهت اينكه خونسردي خودشان را حفظ كنند و ابداً توجه به اين معنا كه يك قضيهاي واقع شده است و واقعاً واقع نشده قضيهاي، توجه نكنند به اين معنا. يك وقت اغتشاشي از اين راه بار نيايد.
يك جهت هم اينكه ممكن است كه اين اشخاصي كه با اسلام مخالفند و با جمهوري اسلامي از اول مخالف بودند، حالا شايع كنند كه خود لشكر ايران و ارتش ايران و ژاندارمري ايران دارند خرابكاري ميكنند تا شما را وادار كنند كه با آنها مقابله كنيد. خير، اينطور نيست. ارتش ايران و ژاندارمري ايران وفادارند به ما و مشغولند آنها به كوبيدن عراق.
شما گمان نكنيد كه يك وقت بيايند به شما بگويند كه تحريك كنند شماها را به اينكه برويد سراغ- مثلاً- پادگانها. يك همچو كاري جايز نيست و از معاصي بزرگ اسلام است و مخالف رضاي خداست و ابداً به اينها اعتنا نكنيد.
