اولين روز جنگ تحميلي
در روز 31 شهريور ماه 1359، «متعاقب شليك يك گلولهي تانك تيـ72 در پادگان بعقوبه بهوسيلهى صدامحسين، رئيسجمهور عراق به سوى مرزهاى ايران، عملاً جنگ عراق عليه ايران آغاز شد و متعاقب آن حملات هوايى گستردهى نيروى هوايى عراق به شهرها و مراكز حساس و حياتى كشورمان، اجرا و تلاش همهجانبهى نيروى زمينى عراق نيز آغاز شد و مواضع نظامى و تأسيسات غير نظامى ايران در نزديكى مرز، زير آتش سنگين نيروهاى عراقى قرار گرفت كه از نظر طبقهبندى نوع آتشها، «آتش تهيه» محسوب مىشد كه نيروى هوايى عراق نيز در اجراى آن «آتش تهيه» شركت داشت.
نيروى هوايى ارتش عراق، از ساعت 13:30 تا شامگاه روز 31 شهريور با حملات سنگين خود، پايگاههاى نظامى و غيرنظامى شامل فرودگاه مهرآباد و پايگاه يكم شكارى تهران، فرودگاه و پايگاه هوايى شيراز، فرودگاه بوشهر، فرودگاه همدان، فرودگاه اصفهان، فرودگاه اهواز، فرودگاه اميديه، كارخانهى قند شهركرد و كارخانهى سيمان اصفهان، پايگاه هوايى تبريز، فرودگاه اروميه، فرودگاه كرمانشاه و مناطق سقز و بانه و مريوان و تأسيسات نفت دهلران، آمادگاه مهمات و پايگاه هوانيروز دزفول و شهرهاى خرمشهر و آبادان و دزفول و فرودگاه سنندج و بخشى از تأسيسات حياتى و حساس كشورمان را آماج بمبارانهاى سنگين خود قرار داد.
در اين تهاجم ضايعاتى به فرودگاهها و پايگاهها و تأسيسات نفتى، بهخصوص در منطقهى آبادان وارد شد.
سلام علیکم
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) میفرمایند: از مؤمنان مردانىاند كه آنچه را با خدا بر سر آن پيمان بستند (كه در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آنها به نذر خويش وفا كردند (شهيد شدند) و برخى از آنان انتظار مىكشند، و هيچ تغييرى (در پيمان خود) ندادند.ترجمه آیتالله مشکینی
نماينده ى امام در ارتش (حضرت آيتالله خامنه اى) در باره شروع جنگ تحمیلی در 31/6/1359 چنين فرمودند: «دولت دست نشانده و مزدور عراق، تجاوز هوايى را به حريم جمهورى اسلامى ايران آغاز كرد و به چند پايگاه هوايى حمله نموده است. ما تاكنون نمى خواستيم حمله كنيم، اما ارتش جمهورى اسلامى ايران تجاوز اين بعثى هاى دست نشانده را تحمل نمى كند و درس تلخى به صدام خواهد داد. مردم عزيز ما به پادگان هاى نظامى نزديك نشوند و در انتظار لحظه ى انجام مسؤوليت همگانى كه از سوى رهبر عظيم الشأن محول خواهد شد، باشند.»
منبع: کتاب تقویم تاریخ دفاع مقدس جلد - 2 غرش توپها
مرز مشترك ايران با عراق از دهانهى فاو تا دالامپرداغ 1610 كيلومتر است، كه 84 كيلومتر آن در اروند رود بر اساس خط تالوگ قرار دارد و از دهانهى فاو تا نهر خيّن ادامه مىيابد.
الف ـ مرز مشترك بين ايران و عراق:
مرز مشترك بين دو كشور به تفكيك بر حسب كيلومتر بشرح زير است:
1 ـ اروند رود 84 كيلومتر
2 ـ رودخانهى خين 9 كيلومتر
3 ـ رودخانهى دويرج 5/2 كيلومتر
4 ـ روردخانهى ميمه 5/2 كيلومتر
5 ـ رودخانهى كنجان چم 5/20 كيلومتر
6 ـ رودخانهى تلخاب 4 كيلومتر
7 ـ رودخانهى كنگاكوش 5/7 كيلومتر
8 ـ رودخانهى كنه كبود 5/24 كيلومتر
9 ـ رودخانهى الوند 5/5 كيلومتر
10 ـ رودخانهى قوره تو 34 كيلومتر
11 ـ رودخانهى سيروان 42 كيلومتر
12 ـ رودخانهى قزلجه سو 5/1 كيلومتر
13 ـ رودخانهى گلاس 45 كيلومتر
14 ـ رودخانهى ژاژاوه 5/4 كيلومتر
15 ـ هورالعظيم 64 كيلومتر
16 ـ خشكى 1258 كيلومتر
بنابراين از مجموع 8731 كيلومتر طول مرز، جمهورى اسلامى ايران در بخش عمدهاى، يعنى حدود 1610 كيلومتر با عراق در خاك و آب (رودخانههاى مختلف) هممرز است.
سلام علیکم
حمد و سپاس خداوند عادل و یکتا که ما را آفرید و توان داد تا از کیان جمهوری اسلامی ایران در مقابل متجاوزان بعثی دفاع کنیم. سلام و درود خدا بر رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و
درود خدا بر شکارچی تانک و نفربرهای عراقی رفیع غفاری که در حدود 193 دستگاه تانک و نفربر عراقی را منهدم کرده است.
خداوند در قرآن در سورهی انفال آیهی (17) ( مارمیت اذ رمیت و لکنالله رمی ) میفرمایند: [به كشتن دشمنان بر خود مباليد] شما آنان را نكشتيد، بلكه خدا آنان را كشت. [اى پيامبر!] هنگامى كه به سوى دشمنان تير پرتاب كردى، تو پرتاب نكردى، بلكه خدا پرتاب كرد [تا آنان را هلاك كند] و مؤمنان را از سوى خود به آزمايشى نيكو بيازمايد زيرا خدا شنوا و داناست. ترجمهی استاد انصاریان
خوب است بدانید رزمنده رفيع غفاري از رزمندگان تيپ 55 هوابرد ارتش جمهوري اسلامي ايران كه اهل روستاي آچاچي شهر ميانه ميباشد و در طول هشت سال دفاع مقدس، عليرغم چند بار مجروح شدن، با توكل برخداوند و با استفاده صحيح از آموزشهاي فرا گرفته توانست، در زمان جنگ تعداد 142 دستگاه تانك و 51 دستگاه نفر برزرهي ارتش متجاوز عراق را منهدم نموده و به شكارچي تانك معروف شود،
غفاری ميگويد: در عمليات فتحالمبين با فريادهاي يا حسين و يا مهدي ادركني اولين تانك عراقي را كه مستقيم به طرف ما تيراندازي ميكرد را نشانه گرفتم و با موشك تاو تيراندازي و تانك عراقي را منهدم كردم و با خيال راحتتر، به تانكهاي ديگري كه از پهلو و يا پشت در ديد من بودند تيراندازي و تانكهاي دشمن بعثي را منهدم كردم.
چون باك سوخت تانكهاي عراقي در سمت راست قرار داشت و آن قسمت به طرف ما بود، هر كدام را كه نشانه ميرفتم و به لطف خدا ميزدم خوشبختانه آتش ميگرفت.
سوختن تانكهاي عراقي باعث بالا رفتن روحيهي نيروهاي ايراني و تضعيف روحيهي نيروهاي ارتش متجاوز عراق ميشد ، بهخصوص وقتي كه در مدت كمتر از نيم ساعت سيزده دستگاه تانك دشمن بعثي عراق را منهدم كردم، بقيهي تانكهاي عراقي عقبنشيني كردند و فرار را بر قرار ترجيح دادند. وقتي چهار دستگاه تانك دشمن و تعداد دو دستگاه نفر بر را كه در حال عقب نشيني بودند منهدم كرديم، ديدم خدمههاي تانكهاي عراقي، يكي بعد از ديگري از تانكها خارج شده و پا به فرار گذاشتند. تصميم گرفتم تيراندازي را قطع كنم، براي اينكه تانكها سالم به دستمان بيفتد و بيجهت موشك تاو گرانبها و كمياب را مصرف نكنم.
شادی روح شهدا صلوات.
شادی روح شهدایی که توسط تانک عراقی به شهادت رسیدهاند صلوات.
برچسبها: شكارچي تانک , تانک و نفربر , تیپ 55 هوابرد , فتحالمبین
دوکوهه آخرین ایستگاه قطار بود؛ بچه ها از همین جا به مناطق مختلف در خطوط مقدم اعزام می شدند. دوکوهه نام آشنای همهی رزمندههاست. ردپای همه شهیدان را میتوانی توی دوکوهه پیدا کنی.
دوکوهه پادگانی نزدیک اندیمشک و متعلق به ارتش بود که در زمان جنگ، در اختيار سپاه قرار داده شد.
این ساختمانها هر کدام حکایتی برای خودشان دارند. گوش دل را روی هر کدام از دیوارها که بگذارید، صدایی میشنوید. صدای کسی که روضه علیاکبر و روضه قاسم میخواند ...
اینجا دیوارها هم چون رزمندگان زخمیاند گاهی وقتها، عراقیها بمبهایشان را سر همین پادگان خالی میکردند، تا شاید اینجا خالی شود.
همه آمده بودند تهرانی، اصفهانی، اراکی، همدانی، زنجانی، دامغانی و خراسانی کرد، ترک و لر همه و همه بودند.
صبحها ورزش صبحگاهی داشتند؛ یک، دو، سه... شهید! اگر خوب گوش کنی صدای دلنشین شهدا را هم میشنوی. که با صدای دلنشین پادگان را معطر میکردند.
هنگامی که عملیاتی در پیش بود، دوکوهه پر از نیرو میشد. بعضی وقتها فضای اطراف ساختمانها هم چادرهای بزرگ و کوچک برپا میکردند. میتوانید تصور کنید نزدیک اذان شده و یک حوض کوچک و یک حسینیه کوچک بسیجیها میریزند دور حوض، تا وضو بگیرند. چه دستها که در این حوض وضو گرفت و در میدان مین بر زمین افتاد. خدایا آیا حضرت مهدی(عج) هم اینجا وضو گرفته است؟
نمازهای حسینیه حال و هوای دیگری داشت.
