سلام علیکم.
حمد و سپاس خداوندی که ما را از متمسکین به ولایت علیبی ابیطالب قرار داده است.
یکشنبه ۱۳ اردیبهشت۱۳۹۴ ساعت: 9:25 ، توسط فاطمه. چندتا از خاطراتتون رو که خوندم واقعا عالی بود. چرا دیگه از خاطراتتون زیاد نمی نویسین؟ بد نیست بعضی وقتا از خودتون و جنگ و دوستاتتون که شهید شدن یا هنوز در قید حیاتن بنویسین.
راستی روزتون هم مبارک (البته با یه روز تاخیر تبریک)
خاطرهای از یکی از جانبازان دوست صمیمی خودم که با هم خیلی نداریم:
بنده خدایی همسر خوبی انتخاب کرده بود از همسرش اینگونه تعریف میکرد. مجروح بودم و در بیمارستان بستری و عمل کرده بودم سُرُم به یک دست من وصل شده بود و به دست دیگر «گِنِ» وصل کرده بودند. زمان ملاقاتی فرا رسیده بود پدر، مادر، خواهر، برادر و دوستان جهت ملاقاتی تشریف آوردند. در همان زمان به حالت انفجار نیاز شدید به دستشویی داشتم به طوری که قادر به حرف زدن نبودم و چشمهایم خوب نمیدید! دراین حالت با تنها کسی که ندار بودم و از ایشان خجالت نمیکشیدم، همسرم بود!
با اشاره گفتم: این وسایل را بردار برویم. با هم وارد دستشویی شدیم و ایشان با تواضع، سُرُم من را به دندان گرفت و بقیه ملزومات را فراهم کردو .... در این حالت مثل مادری که بچه را تر و خشک میکند مرا یاری داد تا نشستم و اجابت مزاج کردم؛ این زن مظلوم همه چیز را تحمل کرد و مرا شست و نظافت کرد! لباسم را مرتب نموده و نزد ملاقات کنندگان آمدیم. حالا چشمهایم بینا شد زبانم باز شد، بامهمانها خوشوبش کردم. آخر ملاقاتی به همسرم گفتم:« یادت باشد با شما آرام شدم، چشمانم را باز کردید، روحیه گرفتم تا با ملاقات کنندگانم خوشرویی کردم و همه را مدیون شما هستم».
سلامتی محروحان جنگ تحمیلی و دفاع مقدس صلوات.
خاطره ای از یک همسر شهید:
همسر نظامی شهیدی شوهرش را اینگونه توصیف میکند: در يك شرايط ساده، و با عشق وعلاقه و اميد با علی که پسر عمویم بود ازدواج كردم. اخلاقش كمي خشك بود. براي روز زن، روزهاي عيد؛ به هر بهانهاي بود برايم هديه ميخريد. زمان جنگ ماهها بود كهخانه نيامده بود. دلم برايش، تنگ شده بود. ميتوانم بگويم او هم نام مولایمان علي (ع) بود و هم به صفتی از اوصاف او مزین بود .
علی ميگفت: « صاحب نماز خداست و رضايت او درگرو اين است كه امر اورا در اولين فرصت اطاعت كنيم». علیعاشق ولايت بود و به بسيجيها عشق ميورزيد، چون خودش را هم يك بسيجي ميدانست. آرزويشاز روز اول جنگ، شهادت بود. نه علي و نه من هيچ كداممان در قيد و بند مال و اموال و درست كردن زندگي آنچناني نبوديم. معتقد بود كه فرداي قيامت همه اين اموال زبان ميگشايند و سوء استفاده كنندگان ازبيتالمال را رسوا ميكنند. كاري كه براي خدا كرده بود را براي خلق خدا بازگو نمیکرد.
( شادی روح شهدای جنگ تحمیلی صلوات).
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) میفرمایند:در بين مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خداوند بستند صادقانه ايستادهاند برخى از آنها جان در راه عهد و پيمان خود نهادند و برخى ديگر منتظرند كه شهيد شوند و به آنها ملحق گردند، و آنها به هيچ وجه از اعتقاد و پيمان خود دست برنداشتهاند. ترجمه خانم صفارزاده
بر گرفته از شهدای گمنام.http://www.shohadayegomnam76.blogfa.com/
عصر غربت لاله هاست ، اینجا كسی دیگر از شهیدان نمی گوید از آنان كه تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سكوت ما بعد از شما هیچ نكردیم ، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها كردیم پلاكهایتان ،كه تا دیروز نشانی از شما بود، امروز گمنام مانده است . كسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمیرود ودیگر كسی نیست كه در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است.
چرا كسی نپرسید مزار باكری كجاست ؟؟؟ چرا وقتی گفتیم : یك گردان كه همگی سربند یا حسین ( ع ) بسته بودند شهید شدند كسی تعجب نكرد.
چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید.
چرا نمیدانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناك است و چطورمی شود یك عمر با درد زیست نمیدانم كه چرا كسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد كرد !!!!
ای شیهدان ما بعد از شما هیچ نكردیم آن ندای یا حسین ( ع ) كه ما را به كربلا نزدیك و نزدیكتر میكرد دیگر به گوش نمی رسد .یادتان هست كه گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .
ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذاران كردیم . یادتان هست هنگامی كه گفتید : رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگویید كه بر یاران خمینی ( ره ) چه گذشت آری بسیجیان و شهیدان زنده امروز ما میدانیم كه از آن روزی كه تمام شهیدان را بدرقه كردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید.
میدانم كه هنوز هم دلهایتان هوای خاكریزهای جنوب را میكند و میدانم كه دیگر كسی از بسیج نمی گوید؛ ولی بدانید كه تا شما هستید ما میتوانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم تا شما هستید میدانم كه رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق تنها میاندار این عرصه است .............
ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم و فریاد برآوریم « ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »ما ماندیم كه نه یك هفته بلكه سالهای سال از آنان بگوییم . چرا كه خون آنان است كه میتپد و یادمان نرود كه اگر امروز در آسایش زندگی می كنیم. مدیون آنانیم . مدیون حماسههایی كه آنان آفریدند.
یادمان نرود كه ما هنوز باید جواب بدهیم كه : بعد از شهدا چه كردیم . بعد از شهدا چه كردیم.
در جواب نوشتم
من این مطلب شما را برداشتم و در سایت خود قراردادم پیشنهاد میکنم سری به سایت راوی فتح سوسنگرد هم لینکی من بزنید و مطلب آقا زاده شهید همت را بخوانید! به نظر من به این علت از شهدا دور شدیم که شهدا را فراموش کردیم. نظر من با عقل ناقصم این است. چون هر کس دنبال شهید خودش افتاده ما داریم شهدا را با شاخص و غیر شاخص از هم جدا میکنیم.
بررسی کنیدچرا اسمی از سرباز ژاندارمری( ناجا) سبهانی که در سوسنگرد شهید شده نمیبرند.
چرا سردار چزابه فقط (حسن) است و نظامیان (سجاد) ما غریب هستند.
سرهنگ شهید غلامرضا مخبری که به نمایندگی از رزمندگان بستان و چزابه خدمت امام گزارش داده را هیچگاه بیان نمیکنند.
چرا از شهدای هویزه فقط دانشجویان گفته میشود و 142 نفر شهید لشکر 16 زرهی بیان نمیشود.
پس باید از شهدا شرمنده باشیم.
با عرض شرمندگی میگویم نظر شخصی است شهدا حقشان را حلال کنند. بیان چند نفر شهید معروف ظلمی است به دویستهزار شهید دفاع مقدس.
شادی روح شهدا صلوات.
سلام علیکم.
پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت: 16:34، اکبر آقا پرسیدند: سلام و خسته تباشی امام کی فرمود اگر سپاه نبود کشور نبود. خدمت برادر عزیز گفتم: سلام علیکم. انشاءالله بعد از تعطیلات جواب خواهم داد.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان رزمندگان اسلام قرار داده استو با سلام و صلوات بر پیامبر اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی خداوند در سوره انفال آیه (60) میفرمایند: و شما (اى مؤمنان) در مقام مبارزه با آن كافران خود را مهيا كنيد و تا آن حد كه بتوانيد از آذوقه و تسليحات و آلات جنگى و اسبان سوارى زين كرده براى تهديد و تخويف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازيد و نيز براى قوم ديگرى كه شما بر (دشمنى) آنان مطلع نيستيد (مراد منافقانند كه ظاهرا مسلم و باطنا كافر محضاند) و خدا بر آنها آگاه است. و آنچه در راه خدا صرف مىكنيد خدا تمام و كامل به شما عوض خواهد داد و هرگز به شما ستم نخواهد شد. ترجمه استاد الهی قمشهای .

در تاريخ : 29/5/1358، مطابق با 26 رمضان 1399، حضرت امامخمينى در قم به دو عضو شورای فرماندهی سپاه برادر جواد منصوری و برادر علی محمد بشارتی جهرمی میفرمایند: بسماللهالرحمنالرحيم
من ازسپاه راضى هستم و به هيچ وجه نظرم از شما بر نمىگردد. اگر سپاه نبود، كشور همنبود. من سپاه پاسداران را بسيار عزيز و گرامى مىدارم. چشم من به شماست. شماهيچ سابقهاى جز سابقه اسلامى نداريد. سلام مرا به همه برسانيد. من از همهشما مـتشكرم. من به همه دعا میكنم. اوضاع انشاءالله به تدريج درست مىشود، نارضايتیها رفع مىشود. خطر مملكت را تهديد نمىكند، زحمت ما را فراوان مىكند. آنها راسركوب مىكنيم. بايد بيشتر كار كرد، بايد بيدار بود. اوضاع مملكت خوب مىشود واينطور نمىماند. به دولت دستور مىدهم صريحا" به كارهاى شما رسيدگى كند و بودجهتانرا هر چه زودتر بپردازد. خداوند همه شما را تأييد كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
شادی روح شهدای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس صلوات.
شادی روح شهدای سپاه پاسداران صلوات.
سلام علیکم. برگرفته از سایت http://hdrdc.ir/fa تقدیم به شما عزیزان
گزارش عملیات بیتالمقدس ـ بخش اول: ترکیب و سازمان رزم
پیش از اجرای این عملیات، در منطقه خوزستان سه نبرد مهم با دشمن متجاوز به پیروزی رسیده بود. ابتدا دشمن از شرق رودخانه کارون به عقب رانده شد (عملیات ثامنالائمه یا شکست حصر آبادان)؛ سپس در محور سوسنگرد و بستان، شهر بستان از دست متجاوزان خارج شد و قوای دشمن در منطقه جنوب به دو قسمت در شمال و جنوب این محور تجزیه شد (عملیات طریقالقدس)؛ و در عملیات بعد، دشمن از قسمت شمال خوزستان، یعنی منطقه شوش و غرب دزفول بهکلی بیرون رانده شد (فتحالمبین) و درنهایت در این عملیات، پاکسازی قسمت جنوبی و آزادسازی کامل خوزستان و خرمشهر هدف اصلی عملیات بود.

«نقشه عملیات بیت المقدس»
به مناسبت فرارسیدن سالگرد این نبرد، بخشهایی از گزارش عملیات شماره 27 مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را که بلافاصله پس از عملیات نوشته شده است، برای انتشار انتخاب کردهایم که در چند قسمت تنظیم شده است. در این قسمت، "ترکیب و سازمان رزم عملیات" بیان میشود. توضیحاتی نیز در پاورقی آورده شده که مربوط به زمان حاضر است.
درباره این عملیات، گزارشهای دقیقتر و مفصلتری نیز نوشته شده است، اما این گزارش بهلحاظ تاریخ تنظیم، اولین گزارش مربوط به این عملیات محسوب میشود.
ترکیب و سازمان رزم:
قرارگاه کربلا[1]:
- قرارگاه قدس عبارت است از: لشکر16 زرهی، تیپ58 ذوالفقار، تیپ21 امام رضا (ع)، تیپ31 عاشورا، تیپ37 نور، تیپ43 بیتالمقدس، تیپ41 ثارالله
- قرارگاه فتح که عبارت است از: لشکر92 زرهی، تیپ55 هوابرد، 37 زرهی، تیپ14 امام حسین(ع)، تیپ8 نجف اشرف، تیپ25 کربلا
- قرارگاه نصر که عبارت است از: لشکر پیاده21 حمزه (س)، تیپ23 نوهد، تیپ7 دزفول، تیپ27 محمد رسولالله(ص)، تیپ46 فجر، تیپ22 بدر
- قرارگاه فجر که عبارت است از: لشکر77 پیروز، تیپ امام سجاد، تیپ33 المهدی(ع)، تیپ17 قم
جمعاً 15 تیپ از سپاه، و 4 لشکر و 4 تیپ از نیروی زمینی ارتش
لازم به یادآوری است که چارت فوق، تنها نشاندهنده نیروهای تکور میباشد. درضمن قرارگاه فجر در منطقه عملیاتی شوش زیر کنترل قرارگاه کربلا بود که پس از موفقیت در تصرف ارتفاعات 182، عناصری از آن (تیپ3 لشکر77، تیپ امام سجاد(ع)، تیپ المهدی و تیپ17 قم) به منطقه عملیاتی بیتالمقدس آورده شدند.
از ترکیب نیروهای پشتیبانی آتش، مهندسی، مخابرات، هوانیروز، و نیروی هوایی اشاره نشده است. برای اطلاع بیشتر میتوان به طرح عملیاتی کربلا مراجعه کرد.
بد نیست بدانیم که سیستم فرماندهی بدین شکل [2] از زمان عملیات طریقالقدس[3] به وجود آمده است که در عملیات بعدی[4] کل منسجمتر و ابعاد وسیعتری به خود گرفته است.
شادی روح شهدای عملیات بیتالمقدس صلوات.
[1] - قرارگاه کربلا در این عملیات ، نقش قرارگاه اصلی را بر عهده داشت و سایر قرارگاه ها زیر امر آن بودند.
[2] - منظور از شکل سیستم فرماندهی، ادغامی بودن نیروهای سپاه و ارتش است. در این شکل، یگانهای سپاه و ارتش ، در قالب قرارگاه های مشترک عمل می کنند.
[3] - آزادسازی بستان، که پس از شکست حصر آبادان در غرب اهواز انجام گرفت.
[4] - منظور عملیات فتح المبین در منطقه شوش و دزفول است و سپس همین عملیات بیت المقدس
سلام علیکم. حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) میفرمایند:در بين مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خداوند بستند صادقانه ايستادهاند برخى از آنها جان در راه عهد و پيمان خود نهادند و برخى ديگر منتظرند كه شهيد شوند و به آنها ملحق گردند، و آنها به هيچ وجه از اعتقاد و پيمان خود دست برنداشتهاند. ترجمه خانم صفارزاده
پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت۱۳۹۴ ساعت: 6:23 ، توسط: آقای محسن ایمانی سوال شده است
باسلام و با عرض تسلیت بمناسبت شهادت امیر باصلابت شهید سپهبد قرنی درمجله شاهد یاران مصاحبه ایشان چند روز قبل از شهادت به چاپ رسیده که درآن مصاحبه از شهید در مورد علت برکناریش سئوال پرسیده میشود وایشان قاطعانه پاسخ میدهند"من برکنار نشدم بلکه استعفا دادهام " حال واقعا ایشان برکنارشده بودند یا استعفادادهاند؟
همان روز پاسخ دادم سلام علیکم.چند روز وقت لازم دارم که جواب بدهم؛ اما جواب تند و سریع و نظر شخصی من تقدیم به شما.
این مسئله یک کمی مشابه پذیرش قطعنامه 598 از طرف حضرت امام بود. امام دوست نداشت جنگ اینگونه تمام شود؛ ولی به خاطر مصالح اسلام مجبور به پذیرش قطعنامه شدند.
به نظر من شهید قرنی هم دوست نداشت این گونه کنار برود؛ ولی دولت موقتیها کنارش زدند کاری کردند که کنار برود و محترمانه استعفا بدهد.موفق باشید.
اینک پاسخ کاملتر من با دانش کم خود به استناد مطالب نوشته شده هیئت معارف جنگ سپهبد شهید علی صیاد شیرازی پاسخ شما را اینگونه تقدیم میکنم؛ اگر قانع نشدید یا بیشتر خواستید بدانید از قسمت پاسخ به سوالات هیئت معارف جنگ بپرسید.
تیمسار قرنی در 24 بهمن 1357، از اولین روز كاریش در دفتر ریاست ستاد ارتش با صداقت مشغول کار شد.
در همان روزهای اول انقلاب، گروهكهای مجاهدین خلق(منافقین)، فداییان خلق(گروهگ مارکسیستی) و بسیاری ضدانقلابهای دیگر، شعار انحلال ارتش سر داده بودند كه امام(ره) مخالف این شعار بودند. در همین دوران، سرلشكر قرنی، بهعنوان رئیس ستاد كل ارتش جمهوری اسلامی ایران، در گفتوگویی اظهار داشت كه: «اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف كنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی كشور به خطر میافتد. در ارتش، شكلی بهوجود میآورم كه دشمنان كشور نتوانند كوچكترین لطمهای به ایران وارد كنند. ارتش بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید بهتدریج و با مرور زمان صورت بگیرد....»1

