عراق در 31/6/1359 حملهی سراسری خود را شروع کرد. طبيعي بود كه ايرانِ غافلگير شده، نتواند صدها هزار سرباز وظيفه را آموزش داده و به جبهه و ارتش كه واقعاً به آنها احتياج داشت، اعزام كند. با وجود بنیصدر به عنوان فرماندهی کل قوا که اعتقاد به حضور مردم عادی در جنگ نداشت مقدور نبود نيروهاي داوطلب را در قالب گردانهاي بسيجی سامان دهد و و سپاه پاسداران که تازه تشکیل شده بود ؛ در اين شرايط مسئولان كشور از نيروي هوايي و هوانيروز تنها سه ماه مقاومت ميخواستند.
به سخن ساده بود؛ اما در عمل بسيار سخت. در پيش بينيهاي نظامی، نيروي هوايي و هوانيروز ميتوانستند سرعت ارتش مجهز و تا بُن دندان مسلح عراق مركب از سه سپاه با دوازده لشکر و 45 تیپ را كُند كنند؛ اما توقف هرگز.
علی رغم مخالفتهای جنگ تانک و هواپیما؛ چارهاي نبود بايد ماشين جنگي عراق متوقف ميشد. هنوز تا آماده سازي كامل لشكرهاي باقیماندهی ارتش كه در خراسان، زاهدان، قزوين، تهران، و ساير نقاط ايران پخش بودند فاصله بود.
سرنوشت ايران اسلامی در اين مقطع در كنار هزاران رزمندهی جان بر كف نيروي زميني كه با آتش توپخانه براي عراق مزاحمت ايجاد كرده بودند در دست خلبانان بالگرد كبرا، بمب افكنهاي اف4 و اف5 و شكاريهاي رهگير اف14 بود.
در اين مرحله از نبرد، نقش بالگردهاي هوانيروز نيز "كليدي" بود. آنها نيز قرار بود با دویست فروند بالگرد كبرا كه مجهز به راكت و موشك معروف تاو بودند و توپ 20 ميليمتري جلوي اين بالگرد نيز سلاحي مؤثر محسوب مي شد. اين عمليات بزرگ را پشتيباني كنند. اين عمليات خطرناك كه از چهارمين روز جنگ آغاز شد، البته كم تلفات نيز نبود.
بالگردها نيز با يورش ناگهاني از پشت تپه ها (عمدتاً در منطقه عملياتي غرب و يا شمال منطقه عملياتي جنوب) با اوج گيري و هجوم به نيروهاي دشمن دسته دسته سربازان، نفربرها و تانكهاي دشمن را به گلوله، راكت و موشك تاو مي بستند تا يگانهاي نیروی زميني بتوانند آرايش خود را حفظ كرده و با آتش سنگين توپخانه ضمن جلوگیری از پيشروي ارتش متجاوز عراق، يگانهاي مهاجم را در مواضع نامناسب به اجبار زمينگير كنند.
اين نبردي بود كه بعدها از طرف خلبانان به جنگ "هواپیما و تانك" معروف شد.
بالگردها به دليل تمام شدن موشكها و راكتها مجبور به نزديك شدن به واحدهاي زرهي دشمن ميشدند در برابر آتش تنها يك توپ 20 ميليمتري خود كه البته سه لوله بود با پاسخ آتش صدها مسلسل از كاليبر 6/7 تا 76 ميليمتري مواجه شده و اگر خلبان لحظهاي غفلت ميكرد، وسيله پرندهاش مانند آبكشي سوراخ میشد و به زمين ميافتاد.
هوانيروز در هفته هاي اول جنگ سرعت واحدهاي عراقي را كم كردند و شصت درصد توان ارتش متجاوز عراق را متلاشي كردند و يا از كار انداختند. ازاینرو بيشتر شهداي خلبان هوانيروز مربوط به همين دوران بودند.
نیروهای عراقی به هیچ یک از اهداف اعلان شده فتح یک روزه خرمشهر سه روزه خوزستان و یک هفتگی تهران نرسیدند؛ اما نيروهاي مقاوم ايراني توانست با استفاده از موفقيتهاي خلبانان نیروی هوايي و خلبانان تیز پرواز هوانیروز ارادهی خود را به دشمن تحميل كنند و يگانهاي عراقي را وادار نمودند تا از ادامهی پيشروي دست برداشته و در مواضع نامناسب متوقف شوند.
شادی روح شهدا صلوات.
برچسبها: هواپیما و تانک
