سلام علیکم.
حتما" می دانید هفتم آذرماه روز نیروی دریایی ارتش است.
سؤال: چرا در دفاع مقدس از نیروی دریایی ارتش کمتر صحبتی شده است.
كشور عراق همواره در دسترسي به درياي آزاد در مضيقه بوده و تنها مرز دريايي آن كشور به مصب رودخانه اروندرود و خورعبدالله در قسمت شمال خليجفارس محدود ميگردید
چون کل مرز آب عراق درحدود 35 کیلومتربود. یکی از علتهای آغاز جنگ تحمیلی از سوی عراق بهخاطر تصرف استان خوزستان برای افزایشدسترسی به آبها بود. عراقیها به علت وضعیت نامناسب در دسترسی به آبهای آزاد باید اقدامی انجام میدادند! ازاینرو کشور عراق ترمينالهاي نفتي البكر و العميه را که تأسيسات عظيم و گران قيمتی بود بهصورتِ متمركز در فاصلهی ده مايلي از ساحل و در عمق ده متري در آبهاي شمال خليج فارس با هدف صدور نفت خود و اعمال حاكميت در منطقهی شمالي خليج فارس، تأسيس نمود.
با شروع جنگ تحميلي، نیروهای عراقی از تأسيسات نفتي البكر و العميه علاوه بر صادارات نفت، استفادههای نظامی میکردند. عراقیها با استفاده از سلاحهاي سبك، نيمهسنگين، پدافندهوايي، نیرویهوایی، ناوچههايموشکانداز کلاس اوزا، رادارهاي سطحي و تجهيزات شنودي و دوربينهاي ديد در شب و روز بهرهبرداری اطلاعاتی میکردند.
فرماندهی نیروی رزمی 421 نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران،از همان روزهای اول جنگ پس از بررسي منطقه و تحتنظر گرفتن كليهی فعاليتها و تحركات دشمن با اجراي مأموريت گشت و شناسايي توسط يگانهاي شناور، پروازي، اطلاعاتي و ويژه خود، تصمیم گرفتدر يك فرصت مناسب طرحهاي عملیاتی پيشبيني شده خود را برای انهدام ترمينالهاي نفتي البكر و العميه اجرا نمايد.
عملیاتهای دریایی مهم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر علیه عراق
1- عملیات اشكان
2- عملیات شهید صفری
3- عملیات مروارید
روز هفتم آذر 1359، یعنی 67 روز پس از آغاز جنگ تحمیلیبا اجرای عملیات مروارید که
نتیجهی عملیات مروارید:
انهدام هسته اصلی نیروی دریایی رژیم بعثی عراق (سیزده فروند شناور از انواع مختلف)
انهدام کامل پایانههای نفتی البکر و الامیه و قطع صادرات نفت عراق از خلیج فارس
ساقط نمودن یازده فروند هواپیمای جنگنده عراقی
محاصرهی دریایی عراق و بنادر آن
حفظ و تداوم سیادت دریایی ایران در خلیجفارس و دریای عمان تا پایان جنگ تحمیلی
آمار شهدا، جانبازان و آزادگان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
تعداد شهدای نداجا: 689 شهید،جانبازان نداجا: 1144 نفر و آزادگان نداجا: سه نفر میباشد.
پاسخ: هفتم آذر 1359یعنی 67 روز پس از آغاز جنگ تحمیلیبا اجرای عملیات مروارید طومار نیروی دریایی عراق پیچده شد و با نابود شدن نیروی دریایی عراق تا پایان جنگ تحمیلینیروی دریایی ارتش به سایر وظایف دریایی خود مشغول بود.
شادی روح شهدا صلوات.
سلام علیکم
خود خود مستحضرید؛ اما یادآوری میکنم: با مشیت خداوند مقتدر و شکستناپذیر و عنایات خاصهی امام زمان(عج) انقلاب اسلامی ایران به رهبری خمینی کبیر(ره) و خواست همهی مردم ایران اسلامی در 22/بهمن/1357 به پیروزی رسید. ابرقدرتها و کشورهای عرب مرتجع منطقه که از گسترش انقلاب اسلامی ايران وحشت زده شده بودند، توطئههایي عليه انقلاب اسلامي توسط سازمان سیا طراحی و به دست عناصر شاهدوست و سلطنتطلب که در کشور عراق اجتماع کرده بودند، توسط گروهکهای ضدانقلاب اجرا نمودند. ابرقدرتها میدانستند كه انقلاب اسلامي ايران تنها در چهارچوب کشور ايران نمیماند و به کشورهای مسلمان صادر خواهد شد؛ از اینرو آنها تصمیم گرفتند تا اين انقلاب اسلامی نوظهور را از بین ببرند؛ یا اینکه نگذارند به ديگر كشورها به خصوص ممالك مستضعف و مسلمان صادر شود؛
اما غافلند که خداوند در آيهی هشت سورهی صف میفرمایند: « ميخواهند تا خاموش كنند نور خدا را با دهانهاي خود و خداوند كامل كنندهي نور خويش است هر چند ناخوش دارند كافران ».
امیر سرتیپ فرضالله شاهینراد اشغال پادگان مهاباد را این گونه نقل میکند: « در سال 1357 هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی، عناصر حزب دموکرات به رهبری عبدالرحمن قاسملو که از پاریس به ایران برگشته بود و در شهر مهاباد ساکن شده بود، با راهاندازی دوباره حزب دموکرات فعالیت خود را با حمایت کشورهای استکباری غربی و تأمین سلاح از عراق شروع کرد.
به محض پیروزی انقلاب، حزب دموکرات توسط عناصر خود؛ نسبت به غارت سلاحهای پاسگاههای ژاندارمری خالی از سرباز در مناطق کُردنشین از تمرچین تا پیرانشهر وپیرانشهر تا سردشت اقدام نمود و در اول اسفند 1357 نیروهای حزب دموکرات با كمك عناصر خود فروختهی خود پادگان تيپ 3 مهاباد لشکر 64 پياده اروميه را اشغال و به مرور زمان غارت كردند.
در شهر مهاباد اولین هدف ضدانقلاب تصرف پادگان مهاباد بود. تهدید پادگان به صورت پیام و تیراندازی به سمت پادگان انجام میشد. فرماندهی تیپ مهاباد سرتیپ احسانالله پزشکپور با نخستوزیر دولت موقت، مهندس مهدی بازرگان، تماس گرفته و درخواست میکند که خط و مشی دولت در مورد نحوهی برخورد با موضوع ابلاغ شود. دستور دولت، مقاومت در برابر اشرار و ضدانقلاب اعلام میشود. این دستور از طریق صدا و سیمای تبریز به مردم و اشرار اعلام میگردد. در ضمن مراتب از طریق فرماندهی تیپ مهاباد به شورای شهر مهاباد هم ابلاغ میشود؛ لیکن شورای شهر اعتنایی به دستورات صادره از طرف دولت نداشتند و خواستار تحویل پادگان بودند.
منبع: کتاب برای امنیت، نویسنده شاهینراد فرضالله، ص68، ناشر انتشارات ایران سبز، تهران، 1386
سلام علیکم.
كشور عراق همواره در دسترسي به درياي آزاد در مضيقه بوده و تنها مرز دريايي آن كشور به مصب رودخانه اروندرود و خورعبدالله در قسمت شمال خليجفارس محدود ميگردید
چون کل مرز آب عراق درحدود 35 کیلومتربود. یکی از علتهای آغاز جنگ تحمیلی از سوی عراق بهخاطر تصرف استان خوزستان برای افزایشدسترسی به آبها بود. عراقیها به علت وضعیت نامناسب در دسترسی به آبهای آزاد باید اقدامی انجام میدادند! ازاینرو کشور عراق ترمينالهاي نفتي البكر و العميه را که تأسيسات عظيم و گرانقيمتیبود بهصورتِ متمركز در فاصلهی ده مايلي از ساحل و در عمق ده متري در آبهاي شمال خليج فارس با هدف صدور نفت خود و اعمال حاكميت در منطقهی شمالي خليج فارس، تأسيس نمود.
شادی روح شهدا صلوات
سلام علیکم .
حاج آقا اگر صلاح دانستی روی منبر به مردم بفرمایید که بچههای ما ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﻫﻤﻪ، سوپر من، مردعنکبوتی، بتمن و دیگر شخصیت های سینمای خیالی ﺭا ﻣﯽ ﺷﻨﺎﺳند؛ ﻭﻟﯽ ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﺎﻥ گمنام ﺍﯾﺮﺍنی ﺭا ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺳند. با ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺍﺭﺗﺶ جمهوری اسلامی ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﺮﻟﺸﮑﺮ ﺧﻠﺒﺎﻥ، «ﻋﻠﯽ ﺍﻗﺒﺎﻟﯽ ﺩﻭﮔﺎﻫﻪ» ﻭ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﺠﯿﺐ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﻮﯾﺪ.
ﺍﻭ ﺍﻫﻞ ﺭﻭﺩﺑﺎﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﮔﯿﻼﻥ ﺑﻮﺩ. ﻭﯼ ﺩﺭ ۲۵ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﺟﻨﮕﻨﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ 27 ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﺎ ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺮﮔردی ﺟﺰﻭ ﺍﻓﺴﺮﺍﻥ ﺍﺭﺷﺪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺍﺭﺗﺶ جمهوری اسلامی ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ.
ﺳﺮﻟﺸﮕﺮ ﺧﻠﺒﺎﻥ «ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ» ﻭ ﺳﺮﻟﺸﮕﺮ ﺧﻠﺒﺎﻥ «ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺍﺭﺩﺳﺘﺎﻧﯽ» ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺗﺤﺖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
«ﻋﻠﯽ ﺍﻗﺒﺎﻟﯽ ﺩﻭﮔﺎﻫﻪ» ﺩﻭﺭﻩی ﺧﻠﺒﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۲۲۰ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۴۷ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﻭﯾﻠﯿﺎﻣﺰ ﺷﻬﺮ ﻓﻨﯿﮑﺲ ﺍﯾﺎﻟﺖ ﺁﺭﯾﺰﻭﻧﺎﯼ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ با ﮐﺴﺐ ﺭﺗﺒﻪ ﻧﺨﺴﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ چهارصد ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯼ ﺧﻠﺒﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ بود.
ﺍﻣﺘﯿﺎﺯﺍﺕ ﺧﻠﺒﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻭﯾﻠﯿﺎﻣﺰ اﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑه دﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﻣﻞ ﺭﮐﻮﺭﺩﻫﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺛﺒﺖ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑهطوﺭﯼﮐﻪ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﻫﺎﯼ ﺟﻨﮕﯽ اﻣﺮﯾﮑﺎ ﺭﺍ ﺷﮕﻔﺖ ﺯﺩﻩ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻟﻘﺐ ﺳﻠﻄﺎﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۳ ﺟﻬﺖ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﮐﺎﺭﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﻭ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻭ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ دوباره ﺑﻪ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﻋﺰﺍﻡ ﮔﺮﺩﯾﺪ.
از نحوهی ﺷﻬﺎﺩﺕ ایشان بیشتر بدانید: خلبان «ﻋﻠﯽ ﺍﻗﺒﺎﻟﯽ ﺩﻭﮔﺎﻫﻪ» بیشترﺗﻠﻤﺒﻪﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﻭ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﻕ ﻋﺮﺍﻕ را ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻃﺮﺡﻫﺎﯼ ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ﻭﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺻﺎﺩﺭﺍﺕ ۳۵۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺗُﻨﯽ ﻧﻔﺖ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﻪ ﺻﻔﺮ ﺑﺮﺳﺪ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﺻﺪﺍﻡ ملعون ﺑﻪ ﺧﻮﻥ ﺍﯾﻦ خلبان ایرانی ﺗﺸﻨﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭﯼ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﻤﺒﺎﺭﺍﻥ ﭘﺎﺩﮔﺎﻥ «ﺍﻟﻌﻘﺮﻩ» ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﻣﺰﺩﻭﺭﺍﻥ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺿﺮﺑﺎﺕ ﻣﻬﻠﮑﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺎﻩ ﺟﻨﮓ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﻨﮕﯽ ﻋﺮﺍﻕ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺻﺪﺍﻡ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺭﻋﺐ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮ ﺧﻠﺒﺎﻧﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭﻣﺎﻥ، ﺑﺮﺧﻼﻑ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻮﺍﺯﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎﯼ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﺳﺮﺍ، ﺑﻪ ﻓﺠﯿﻊﺗﺮﯾﻦ ﻭ بیرﺣﻤﺎﻧﻪﺗﺮﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ و ﺑه دﺳﺘﻮﺭ ﺻﺪﺍﻡ معدوم، ﺩﻭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺟﯿﭗ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﭘﺮ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺪﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻧﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻄﻬﺮﺵ ﺩﺭ ﻧﯿﻨﻮﺍ ﻭ ﻧﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺻﻞ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﺪﻓﻮﻥ ﺷﺪ.
ﺟﻨﺎﯾﺖ صدامیان ﺑﻪ ﺣﺪﯼ ﻭﺣﺸﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﮊﯾﻢ ﺑﻌﺜﯽ ﺩﺭ ﺗﻼﺷﯽ ﺑﯿﺸﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﭘﻮﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﻫﻮﻟﻨﺎﮎ، ﺗﺎ ﺳﺎلها ﺍﺯ ﺍﻋﻼﻡ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺁﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻃﯽ ۲۲ ﺳﺎﻝ هیچگونه ﺍﻃﻼﻋﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻭﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺒﻮﺩ؛ ﺗﺎ اینکه ﺩﺭ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﺳﺎﻝ ۱۳۷۰، ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﺵﻫﺎﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻋﻤﻠﯿﺎﺗﯽ ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﻭ ﻧﺎﻣﻪی ﺍﺭﺳﺎﻟﯽ ﮐﻤﯿﺘﻪ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺻﻠﯿﺐ ﺳﺮﺥ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﻣﺒﻨﯽ ﺑﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﺍﻇﻬﺎﺭﺍﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺳﺮﺍﯼ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺧﻠﺒﺎﻧﺎﻥ ﺍﺳﯿﺮ ﻋﺮﺍﻗﯽ، ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺧﻠﺒﺎﻥ ﻋﻠﯽ ﺍﻗﺒﺎﻟﯽ ﺩﻭﮔﺎﻫﻪ ﻣﺤﺮﺯ ﺷﺪ.
ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻄﻬﺮﺵ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻏﺮﯾﺒﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻣﺤﺎﻓﻈﯿﻪ ﻧﯿﻨﻮﺍ ﻭ ﺑﺨﺸﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﺯﺑﯿﺮ ﻣﻮﺻﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﮐﻤﯿﺘﻪی ﺟﺴت وجوی ﺍﺳﺮﺍ ﻭ ﻣﻔﻘﻮﺩﯾﻦ ﻭ ﮐﻤﯿﺘﻪی ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺻﻠﯿﺐ ﺳﺮﺥ ﺟﻬﺎﻧﯽ، ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﯿﮑﺮﻫﺎﯼ ﻣﻄﻬﺮ ﺗﻨﯽ ﭼﻨﺪ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻠﺒﺎﻧﺎﻥ ﺷﻬﯿﺪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ، ﭘﺲ ﺍﺯ ۲۲ ﺳﺎﻝ ﺩﻭﺭﯼ ﺍﺯ ﻭﻃﻦ، ﺑﻪ ﻣﯿﻬﻦ اسلامی ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺎ ﺷﮑﻮﻩ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺻﺒﺤﮕﺎﻩ ﺳﺘﺎﺩ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﻮﺍﯾﯽ ارتش جمهوری اسلامی ایران، ﺗﺸﯿﯿﻊ ﻭ ﺩﺭ ﭘﻨﺠﻢ ﻣﺮﺩﺍﺩﻣﺎﻩ 1381 ﺩﺭ ﻗﻄﻌﻪی ﺧﻠﺒﺎﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﺯﻫﺮﺍ(س) ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﯾﺮ همرﺯﻣﺎﻧﺶ ﺁﺭﺍﻡ ﮔﺮﻓﺖ.
" ﺭﻭﺣﺶ ﺷﺎﺩ و یادش گرامی باد"
شادی روح 213255 نفر شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی و دفاع مقدس صلوات.
سلام علیکم.
امیر سرتیپ ناصر محمدیفر فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی از خاطرات خود در کتاب ایل ارتش ایران و اولین درگیریها با ضدانقلاب در کردستان میگوید که تقدیم شما میگردد.
با بالا گرفتن درگیریهای کردستان دستور اعزام ستونی از گردان 234 سوار زرهی به کردستان ابلاغ شده بود. سروان ناصر محمدی فر به عنوان فرمانده با ستون همراه شد. گردان سوار زرهی از سقز به سمت بانه حرکت کرد... عصر بود و هوا رو به تاریک شدن که متوجه حرکت سایهای بین درختان شد. چشمهای تیزبین شکارچی قدیمی سایه را دنبال کرد و منتظر ماند که از بین درختها بیرون بیاید؛ اما سایه بیرون نیامد. ناصر ستون را متوقف کرد پیاده شد و دوربین کشید که جناب سرگرد اسماعیل معصومی فرماندهی توپخانهی تیپ و جناب سرهنگ2 معززی فرماندهی گردان مهندسی لشکر از پشت سر آمدند و فریاد زدند که چرا ستون را نگه داشتهاست. جناب سروان ناصر محمدیفر انگشتش را به سمت درختها وسیاهی پشت آنها گرفت و گفت: « حدس میزنم افراد ضدانقلاب در کمینشان هستند. دستش را هنوز نینداخته و جملهاش تمام نشده بود که رگبار تیر به سمتشان باریدن گرفت. ناصر روی زمین دراز کشید و سر برگرداند که محل تیراندازی را پیدا کند .
چشمش روی صورت جناب سرگرد اسماعیل معصومی نشست و لختهای خون بین سیاهی ابرو هایش پیدا شد شاگرد اول توپخانه در امریکا زانو زد و تمام کرد.
سرهنگ معززی را دید که شکمش را گرفته و خون از بین انگشتهای بیرون میزد. معززی زخمی را دموکراتها اسیر کرده و به زندان منتقل کردند.
جناب سرگرد اسماعیل معصومی فرزند عباس به شماره پرونده 273 در سازمان ایثارگران نزاجا در مورخ 4/3/1359 در مطقهی غرب کشور به شهادت رسید.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
