سلام علیکم.

رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام(ره) در مورخ 1358/4/19 در دیدار با ارتشیان و مردم، در جلد نهم صحیفه‌ی خود در صفحه‌ی 33، می‌فرماید: ارتش اسلامی امروز در آغوش مردم است و از خود مردم است. آن‌ها(ارتش) باید از ایران و از اسلام و از ملت پشتیبانی کند و ملت باید از آن‌ها(ارتش) پشتیبانی کند.

سؤال چرا امام راحل می‌فرمایند: ارتش، باید از ایران و از اسلام و از ملت پشتیبانی کند . خود حضرت امام در صفحه‌ی 34، پاسخ می‌دهد که «اساس استقلال مملکت بر ارتش است، بر نیروهای زمینی و هوایی است ارتشی که از خود ملت باشد».

درصورتی‌که خواستید بدانید آیا ارتش از ملت بود یا خیر این را بدانید که در جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس مردم ایران اسلامی درحدود 000 500 2 نفر نیروی وظیفه‌ که پدر و مادر هیچ‌کدامشان خارجی نبودند؛ بلکه جگر گوشه‌های مردم روستایی، مستضعف و کوخ‌نشین مسلمان و شهیدپرور ایران اسلامی و پدر و مادرشان همگی ایرانی بودند؛ به‌عنوان افسر، درجه‌دار و سرباز وظیفه وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران، شدند آموزش نظامی دیده‌اند و در مناطق عملیاتی حضور داشتند و بیشتر آنان از 2887 روز جنگ با متوسط حضور ششصد روز در جبهه‌های جنگ و مناطق عملیاتی غرب و جنوب کشور خدمت نمودند و 39000 نفر از آنان به شهادت رسیدند که یک وجب از خاک میهن اسلامی را به دشمن بعثی عراق و حامیانش ندادند.

شادی روح امام راحل فرماندهی کل قوا و 39000 نفر شهدای وظیفه‌ی ارتش جمهوری اسلامی ایران فرزندان روح خدا و ان‌شا‌ءالله سربازان امام زمان(عج) صلوات.


برچسب‌ها: سرباز ایرانی

تاريخ : پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 9:28 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

خوب است بدانید که پس از اجراي عمليات موفقيت‌آميز ثامن‌الائمه(ع)، هنگامي كه فرماندهان ارشد نظامي جهت اداي گزارش به امام خميني(ره) به‌سوي تهران در پرواز بودند، هواپيماي سی 130 حامل آنان در بيابان‌هاي كهريزك سقوط كرد و بیشتر سرنشینان ازجمله شهید ولی‌الله فلاحی ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران به درجه‌ي رفيع شهادت نائل آمدند. تیمسار قاسم‌علی ظهیرنژاد فرماندهی نزاجا به‌جای شهید ولی‌الله فلاحی تعیین شدند و جناب سرهنگ علی صیادشیرازی از سوی فرماندهی کل قوا امام راحل به ‌عنوان فرماندهی نزاجا معرفی گردید.

با انتصاب جناب سرهنگ علی صیادشیرازی در مورخ9/7/1360 به فرماندهی نزاجا ایشان به‌عنوان اولین اقدامش، قرارگاه مشترک ارتش و سپاه را در اهواز تشکیل داد و بررسی‌های مقدماتی اجرای عملیات در منطقه‌ی عملیاتی خوزستان را شروع نمود.

جناب سرهنگ علی صیادشیرازی فرماندهی نیروی زمینی بودند که بعد از عملیات بدر و در اوایل سال1364، با تصویب شورایِ عالی دفاع ارتش و سپاه از یکدیگر جدا شده و مقرر گردید هر یک از دو نیروها با اختیار تام عملیات مستقلی انجام دهند.

از تیرماه 1365 با پشنهاد مقام معظم رهبری و تصویب حضرت امام(ره) جناب سرهنگ علی صیادشیرازی به عنوان نماینده‌ی امام در شورایِ عالی دفاع منصوب شد و در 18/2/1366، به درجه‌ی سرتیپی ارتقا یافت. امیر سرتیپ علی صیادشیرازی در مورخ 21/1/1378، در مقابل درب منزل مسکونی خود در تهران مورد هدف عناصر ضدانقلاب ترور گردید و به فیض شهادت نائل آمد.

شادی روحش صلوات.


برچسب‌ها: شهید علی صیاد شیرازی

تاريخ : پنجشنبه هفتم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 8:55 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

«دیدار یار» ایشان را در روز دوم شروع جنگ تحمیلی در خیابان شهدای قم، ملاقات کردم . پس از احوال‌پرسی به من گفت: «فلانی چه کنم؟» به او گفتم: « در مدرسه‌ی فیضیه برای آموزش نظامی از میان طلاب ثبت نام می‌کنند». بالاخره برای ثبت نام رهسپار مدرسه فیضیه شده، در قالب نیروهای آموزشی توفیق حضور در مناطق جنوبی کشور، نصیبمان شد .

دوره‌ی آموزشی 25 روز طول کشید؛ امّا به دلیل تأخیر در اعزام، خواستار رفتن به جماران شدیم . سرانجام جذبه‌ی عشق ما را روانه‌ی کوی جانان، جماران کرد و توفیق زیارت امام نصیبمان شد.

 شهید پریمی پس از ورود به جماران گفتند: « سید! امروز حداقل سه مرتبه باید دست امام را ببوسم».  به همراه وی داخل حیاط نشسته بودیم و پس از لحظاتی وارد بیت امام شدیم. ایشان جلوتر از من دست امام را بوسیدند و این کار را دوبار انجام داد. هنگام خارج شدن از منزل در حالی که چشمانش را هاله‌ای از اشک و اندوه فرا گرفته بود از او پرسیدم از امام چه خواستی؟ گفت: « به امام عرض کردم دعا کنید خدا توفیق شهادت را به من بدهد.».

 گفتم : « امام در جواب چه فرمودند؟ » گفت:« امام فرمودند ان‌شاء‌الله که توفیق شهادت نصیب می‌شود».

 بعد از این دیدار به جبهه رفتیم و ایشان را به منطقه‌ی دشت عباس اعزام کردند . یکی از خاطراتی که شهید برایم نقل کرد این بود که روزی کنار رودخانه،  شلوغ کاری‌ام گل کرد. سوار قایقی شدم که ناگهان در یک چشم به هم زدن خود را وسط رودخانه یافتم که جریان آب مرا همراه خود می‌برد. خواستم داد بزنم ،دیدم عراقی‌ها متوجه می‌شوند . مدارک شناسایی‌ام را داخل آب انداخته و درون قایق دراز کشیدم به امید اینکه جریان آب مرا به جایی ببرد که عراقی‌ها نباشند. در این هنگام یک لحظه گفتم : « یا اباالفضل العباس » و نمی‌دانم چه شد ! گویا دست غیبی، قایق را به ساحل نیروهای خودی آورد، سراسیمه از قایق بیرون پریدم . ایشان در لحظات آخر زندگی‌اش، دوست داشتنی‌تر شده بود. همه کارهای بچه‌ها را از قبیل جمع کردن پتو، شستن ظروف ، آماده کردن غذا و انجام می‌داد . وقتی علت این کار را از وی می‌پرسیدیم، در جوابمان می‌گفت : « این کارها ، کفارة گناهان من است .»

یادم هست در یک شب بارانی، هنگام تعویض پستها سعی کردم با شهید پریمی و شهید ابوالفضل تقوی در یک شیفت باشم . ساعت شش صبح شهید پریمی را برای نگهبانی از خواب بیدار کردم ، پس از گذشت دو ساعت که برای استراحت برگشت به من گفت :« فلانی ! دیشب خواب دیدم داخل حیاط منزل بزرگی هستیم که استخر بزرگی داشت . درون استخر پر از خون بود و من داخل خون افتادم » از من تعبیر این خواب را پرسید و در جواب او گفتم :« امروز یا فردا شهید می‌شوی » و او با حالتی گفت : « من لایق شهادت نیستم ! » درحدود ده دقیقه از صحبت‌های ما نگذشته بود که هنگام عبور از خط مرزی ، صدای خمپاره‌ای شنیده شد و شهید پریمی غرق در خون، از دستان ساقی کوثر جام ابدیت را نوشید و به خیل شهیدان پیوست.

شادی روحش صلوات.


برچسب‌ها: شهيد محمد‌حسن پريمی

تاريخ : جمعه یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 12:27 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 برادر محمدرضا فرهنمد می‌گوید: این تصویری زیبا و معنوی از پاسدار شهید رحیم اخوان در سال 1360 در پشت جلد مجله‌ی پاسدار اسلام چاپ شده بود.

 در آسیابک در کتاب فروشی اسلامی من و شهید غلامرضا احمدیان انجا کمک می‌کردیم .مجله‌ی پاسدار اسلام برای فروش به دست ما رسید. رحیم به کتاب‌فروشی آمده بود که با دیدن تصویر خودش روی مجله تعجب کرد. از ما پرسید چند تا از این مجله فروخته‌اید؟ گفتیم سه، چهار جلد گفت: دیگر نفروشید من همه‌اش را می‌خرم همه را خرید و با خود برد. او نمی‌خواست در یک محیط کوچک همه متوجه عکس او بر روی جلد یکی از پر تیراژترین مجلات آن دوره شوند.

شهید اخوان می‌گفت: کار باید برای رضای خدا باشد اگر از من می‌پرسیدند اجازه نمی‌دادم چاپ کنند.

این اخلاص شهید عزیز رحیم اخوان از بنیانگذاران سپاه قم  است که در دوم فروردین سال 1361 در عملیات فتح‌المبین به اسارت عراقی‌ها درآمد و براثر شکنجه‌ی مزدوران بعثی به شهادت رسید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد. شادی روحش صلوات.


برچسب‌ها: شهید اخوان

تاريخ : جمعه یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ | 11:53 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |
.: Weblog Themes By bahman58 :.