سلام علیکم. حمد و سپاس بگوییم؛ خدای عادل و یکتاراپدید آورندهی آسمانها و زمین؛ خدایا شهدا را قرین رحمت واسعهی خود قرار بده که ایران اسلامی را بیمه کردهاند. خدایا ما را از سربازان واقعی امام زمان (عج) و نایب بر حقش حضرت آقا قرار بده.
كتاب غرش توپها در 731 صفحه جلد دوم از مجموعه ي «تقويم تاريخ دفاع مقدس» تألیف امیر سرتیپ دوم بازنشسته ستاد سعید پورداراب است از فرماندهان زمان جنگ میباشد که به حوادث جنگ تحمیلی در مهر 1359 پرداخته است. اینک حوادث منطقهی عملیاتی جنوب در بیستمین روز جنگ تحمیلی تقدیم شما خوانندهی گرامی میگردد.
1) سرانجام يكى از روزهاى تلخ جنگ يعنى روز 19 مهرماه فرا رسيد. روزى كهنيروهاى متجاوز عراق از رودخانه ى كارون گذشتند و جاده ى اهواز ـ آبادان را قطع كردند و آبادان و خرمشهر را تقريبا به محاصره ى كامل درآوردند.
نيروهاى عراقى در تاريكى شب 19 مهرماه در محلى بنام مارد كه در حدود بیستكيلومترى شمال آبادان قرار دارد، موفق به احداث پل بر روى رودخانه ى كارون شدند.علت انتخاب اين امر آن بود كه اين محل در نزديك ترين نقطه جاده ى اهواز ـ آبادان بهرودخانه قرار داشت و نيروهاى عبور كننده بعد از عبور از رودخانه در مدت چند دقيقهبه جاده مى رسيدند. در نتيجه، نيازى به جاده سازى در كرانه ى شرق رودخانه تا جاده نبود. ضمن اينكه جاده ى خاكى آبادى مارد در كنار رودخانه قرار داشت كه به جاده ى اصلى وصل مى شد و بررسى نقشه ى منطقه ى عمليات نشان مى داد كه اين محل مناسب ترين نقطه براى عبور است.
نكته ى ديگرى نيز ممكن است در انتخاب اين محلمؤثر بوده باشد و آن، دادن اطلاعات توسط عوامل نفوذى و ستون پنجم از وضعيترودخانه و منطقه ى اطراف آن به دشمن بود. زيرا در سال 1349 تيپ 3 لشكر 92 زرهىكه در پادگان هفتگل واقع در نود كيلومترى شرق اهواز، مستقر بود براى اولين بار دراجراى مانور ساليانه از اين نقطه، تمرين عبور از رودخانه را اجرا كرد و در دهه ى 1350تا قبل از پيروزى انقلاب نيز چند بار يگان پل لشكر 92 زرهى در اين محل تمرينات برقرارى پل شناور و طراده را انجام داد و به طور كلى تشخيص داده شده بود بهترين نقطه اى كه امكان احداث پل و عبور سريع از رودخانه ى كارون وجود دارد، اين منطقه است.

احتمال دارد كه اين اطلاعات به وسيله ى عوامل محلى به سازمان هاى اطلاعاتىعراق اعلام شده باشد و آن ها بدون اينكه فعاليتى براى شناسايى كرانه ى رودخانه داشتهباشند، مستقيما به اين نقطه حركت كرده و به سرعت در همان نقطه پل شناور برقرارساخته باشند. در حوالى نيمه ى شب نيروى زمينى ارتش جريان عبور عراقى ها از رود كارون را به ستاد مشترك اعلام نمود. گرچه ساعت دقيق احداث پل و عبور نيروهاىدشمن مشخص نبود، ولى به نظر مى رسيد نيروهاى دشمن (حدود 80 تانك) در تاريكىشب نوزده مهرماه از رودخانه عبور كرده و سرپلى را در شرق كارون به مساحت 150 كيلومتر مربع در شمال آبادان تصرف و جاده هاى بسيار مهم اهواز ـ آبادان و آبادان ـ ماهشهر را قطع نمودند.[1]
برچسبها: بیستمین روز جنگ , آبادان , جاده آبادان , اهواز
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای هدایتگر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت میفرمایند:« و آنان كه در (راه) ما (به جان و مال) جهد و كوشش كردند محققا آنها را به راه هاى (معرفت و لطف) خويش هدايت مى كنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است.ترجمه استاد الهی قمشهای
حضرت امام خميني(ره)فرمودند: «اگر روزي اسرا برگشتند و من نبودم سلام مرا به آنها برسانيد و بگوييد خميني در فکرتان بود».
قبل از انتخابات شورای شهر تهران بود که جناب سرهنگ حاج احمد حیدری از من خواست که در انتخابات شورای شهر به سرکار خانم معصومه آباد رای دهم با این که میدانست من اعتقاد دارم خانمها باید در منازل کارهای خانه را انجام بدهند و کارهای بیرون از خانه باید توسط مردان انجام شود. از طرف دیگر من نسبت به حقوق زنان در غیابشان همیشه طرفدار زنان هستم و حاج احمد و امیر محمدی هم میگویند محمد زن ذلیل است، معالوصف معتقد به حضور خانمها در اجتماع امروز و نشستن سر یک کلاس دانشگاه و کار کردن زنان و بیکار بودن جوانان نیستم.
مَنِ رزمنده! داخل مترو! در پارک! چمنهای پشت خانه! از برخوردهای دختران با پسران و صحبتهایشان سرخ وسفید میشوم، حیا میکنم و خجالت میکشم. ای خدا ! محرم و نامحرم چه شد!
حاج احمد آقا حیدری گفت: پیشنهاد میکنم سرگذشت این خانم را بخوان ایشان از آزادگان است اگر دیدی لیاقت دارد رای بده. سرگذشت این خانم در کتابی با عنوان من زندهام نوشته شده است.
دوران کودکی و نوجوانی و وضعیت زندگی ایشان را خواندم چندین مرتبه آنقدر خندیدم که روده بُر شده بودم اطرافیان من در خانه میپرسیدند چه نوشته که این قدر میخندی و کتاب را میبندی و دوباره شروع میکنید.
در بخش هجوم عراق و شروع جنگ و به اسارت در آمدن ایشان و سایر رزمندگان و حوادث بعدی چندین بار به پهنای صورت گریه کردم.

برچسبها: من زندهام , اسارت , بیمارستان خرمشهر , جاده آبادان
ادامه مطلب
