سلام علیکم.
من در مرکز پژوهشهای نزاجا در خدمت امیر سعید پور داراب هستم. که ایشان از شروع جنگ تا پایان جنگ با عناوین معاون عملیاتی تیپ 1 پیاده و فرماندهی تیپ 3 پیاده و معاون عملیاتی و جانشین فرماندهی لشکر 21 حمزه سیدالشهدا (ع) در مناطق عملیاتی خدمت نموده است
و با دریافت دو قطعه نشان فتح درجه 2 و3 از دست مقام عظمای ولایت حضرت آیتالله امام خامنهای فرماندهی کل قوا شایستگی و لیاقت خود را ابراز داشته و در حال حاضر یکی از محققین توانای مرکز پژوهشهای نزاجا و صاحبنظر در امور نظامی میباشند.
خود میدانید در اموری که آگاهی نداریم، برای تقلید از بزرگان هر موضوع چهار حالت وجود دارد. تقلید جاهل از جاهل، عالم از عالم، عالم از جاهل که هیچکدام جایز نیست و اما تقلید "جاهل از عالم" پسندیده است. امیر سرتیپ 2 سعید پورداراب از عالمان نظامی هستند که باید در امور نظامی از ایشان نهایت استفاده را نمود که در جنگهای آینده خون کمتری از جوانان این مرز و بوم ریخته شود. از نظر من ایشان یکی از بزرگترین مراجع تقلید توانای نظامی میباشند.
امیر سرتیپ 2 سعید پورداراب خاطرات روز 21/4/1367 خود را این گونه نقل میکنند.
حوادث و رویدادهای مورخه 21/4/67 در منطقه لشکر 21 حمزه مستقر در حمرین تا دهلران 21 تیر 1367 یادآور خاطره تلخ ناجوانمردی و خویی ددمنشانه و متجاوز کارانه دشمن بعثی و عمق کینه و نفرت آنها از یک سو و خیل شهدا و آزادگان و جانبازان نیروهای خودی که بیشتر آنها براثر کاربرد عوامل شیمیایی به مقدار وسیع در منطقه ارتفاعات حمرین، موسیان، فکه، رودخانهی دویرج، عینخوش به وقوع پیوست میباشد.
21/4/1367 طولانی ترین روز و مصیبتبارترین روز فراموش نشدنی در هشت سال دفاع مقدس است و در چنین روزی گویا تمامی جهان بر علیه ما بسیج شده بود و ظلم و ستمی که به ما روا شد قابل توجیه و بخشش نیست. آیت الله استاد شهید مرتضی مطهری می گوید: مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظمنی فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن (فی سبیل الله) از آن استقبال کند و به حق نیروهای لشکر 21 حمزه به خاطر هدف مقدس خویش شهادت را پذیرا شدند.

برچسبها: خاطرات , اسارت , شهادت , زبیدات
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای هدایتگر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت میفرمایند: و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد و خداوند با نيكوكاران است. ترجمه حضرت آیتالله ناصر مکارم شیرازی
پسری به نام جواد در سال 1317 در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشکده خلبانی شد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند.
جناب فكوري پس از ورود به دانشكده هوايي با گذراندن دوره مقدماتي پرواز، نخستين پرواز مستقل خود را در 1339 با هواپيماي تي- 33 به مدت يك ساعت و نيم انجام داد. وي براي كامل نمودن دوره تخصصي پرواز به كشور امريكا فرستاده شد و پس از يك سال و نيم، با 263 ساعت پرواز با هواپيماهاي شكاري موفق به دريافت گواهينامه خلباني بمبافكن اف-4 گرديد.
پس از طی دوره به ايران بازگشت و با درجه ستوان دومي در پايگاه يكم شكاري مهرآباد تهران مشغول به خدمت شد. وي در 1356 براي گذراندن دوره ستاد و فرماندهي رهسپار امريكا گرديد و در اسفند 1357 پس از پايان دورهاش، به ايران برگشت فكوري با گذراندن دورههاي هنر آموزگاري پرواز، تيراندازي هوايي در شب و فرماندهي ستاد با 3340 ساعت پرواز با هواپيماي اف-4، يكي از بهترين خلبانان اين جنگنده تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامى در22 بهمن 1357 بوده است.

از اينرو، ميتوان گفت: « شهيد فكوري تمام دورههاي آموزشي خلباني اعم از دورههاي تكميلي خلباني، مديريت خلباني اف -4، فرماندهي گردان هوايي و فرماندهي ستاد را با موفقيت طي كرد.
برچسبها: جواد فکوری , وزیر دفاع , خلبان هواپیما , فرمانده نیروی هوایی
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را نعمت عقل داده است. خداوند در قرآن در سورهی اسرا آیهی (36) میفرمایند « درباره آنچه نمىشناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مىگيرند و گواهى مىدهند» ترجمهی خانم استاد صفارزاده.
جناب سرهنگ سعید قنبرزاده از بازماندگان عملیات 21/4/1367 از خاطره خود این روز گرم و سوزان خوزستان در تیر ماه این گونه میگوید: « ساعت شش صبح روز 21/04/1367 میباشد یعنی آتش تهیه از هوا و زمین چنان شروع شده بود که من تا این زمان مشابه آن را ندیده بود. سربازها داخل کانالهای رابطی که از قبل کنده بودیم آماده بودند. با سرعت تمام از سنگر استراحت خودم را به کانالها نزدیک سنگر رسانده و داخل کانالی که سرباز مخابرات بود رساندم و داخل کانال زمین گیر شدم. شدت آتش تهیه دشمن خیلی بالا بود. ساعتی مقاومت کرده بودیم که یک لحظه سرم را به لبه کانال نزدیک کردم که ببینم چه خبر است متوجه شدم که دشمن از بمب شیمیایی استفاده کرده است به دستهها اعلام خطر گاز کردیم و بچهها بلافاصله همه از ماسک ضد گاز استفاده کردند.
با سربازان گروهان از ساعت شش صبح تا نزدیکیهای ظهر داخل کانالها بودیم از طریق مرکز مخابرات گردان به صورت رمز گفته شد به نزد ما بیایید. آن تعداد از سربازها که در اطراف من بودند و به بیسیم چی گفتم از کانالها خارج و به پایین بیایند سربازان به پایین دسته دوم گروهان آمدند سنگر گرفتیم در این حین دیدم که یک تعداد از سرباز های ژاندارمری که از ما جلوتر بودند سربازانش با یک وضعیت آشفته در حال عقبآمدن به سمت ما بودند از آنها جویای اطلاع از خط مقدم شدیم گفتند که دشمن خط اول را شکسته و خیلیها را به اسارت برده و یا زخمی کردهاند. با چشم خود دیدیم که نیروهای پیاده عراقی در پناه تانکها و نفربرهای زرهی عراقی از خط مقدم خودی عبور کرده بودند و به پیشروی خود ادامه میدادند.
برچسبها: خاطرات , اسارت , شهادت , شرهانی
ادامه مطلب
سلام علیکم.
چقدر خوب است بنده حمد و سپاس گوید خدا را که چه خواهش کنیم و چه خواهش نکنیم خیر دنیا و آخرتش را عطا میکند و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در سوره محمد آیه (7) میفرمایند: اى اهل ايمان، شما اگر خدا را يارى كنيد (يعنى دين و پيغمبر خدا را) خدا هم شما را يارى كند و ثابت قدم گرداند. ترجمه استاد الهی قمشهای. در ادامهی جمعآوری مطالب هوانیروز برای تدریس متوجه مقدورات هوانیروز شدم که برای خودم جالب بود از این رو که برای تایپ انگشتی مطالب زحمت کشیده بودم این قطعه از مطالب آماده شده را تقدیم شما عزیزان مینمایم. انشاءالله مفید واقع شود.
مقدورات یا توانمندیهای یا محاسن هوانیروز این گونه است: تنظیم تیر توپخانه و خمپاره، شناسایی فرماندهی و کنترل، دیدهبانی، پشتیبانی آتش، عکاسی هوایی، اسکورت ستونهای زمینی، عملیات ویژه، عملیات مردم یاری، به تاخیر انداختن تحرک دشمن به وسیله آتش و حمل و نقل نیروی انسانی (هلیبٌرن ) و اسکورت بالگردهای حامل نفرات و تخلیهی مجروحان از داخل میدان نبرد و تأمین جناحین یک یگان در تک که در این خصوص خلبانان تیزپرواز هوانیروز چه کردند تقدیم به شما خواننده گرامی؛
در عملیات فتحالمبین در منطقه دشتعباس نیروهای عراقی در یک عملیات غافلگیرانه توانستند نیروهای ایرانی را دور بزنند و محاصره کنند. به محض اعلان نیاز از سوی نیروی محاصره شده به هوانیروز تیمهای آتش هوانیروز پایگاه کرمان وارد منطقه مورد نظر شدند و سمت چپ و راست یگان محاصره کننده عراقی را مورد هدف قرار دادند. در این حمله سه تیم آتش شرکت داشتند. تیم اول آتش با دو فروند بالگرد کبرا حامل موشک ماوریک، تیم دوم آتش با دو فروند بالگرد کبرا حامل موشکانداز تاو و تیم سوم آتش با دو فروند بالگرد کبرای راکتانداز به همراه یک فروند بالگرد 214 به عنوان بالگرد نجات در حدود نیم ساعت چنان ضربهای به نیروهای عراق وارد آوردند ضمن شکستن محاصره نیروهای عراقی مجبور به فرار شدند.

در صورتیکه مایلید از خاطرات شخصی خلبانان بیشتر بدانید کتاب حماسههای ماندگار هوانیروز در دفاع مقدس، انتشارات سوره سبز، چاپ سوم، 1390، تهران، را مطالعه بفرمایید.
شادی روح خلبانان شهید هوانیروز صلوات.
برچسبها: هوانیروز , تأمین جناحین یگان در تک , بالگرد کبرا , فتحالمبین
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را نعمت عقل داده است. خداوند در قرآن در سورهی اسرا آیهی (36) میفرمایند « درباره آنچه نمى شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى گيرند و گواهى مى دهند» ترجمهی خانم استاد صفارزاده.
سرباز وظیفه فاضل ملكوتيخواه از روستای علون آباد خاطراتش را از عملیات 21/4/1367 دشمن این گونه تعريف میكند.
«بعد از دورهي دبيرستان و اخذ مدرك ديپلم، در سال 1365 به خدمت مقدس سربازي اعزام شدم و دورهي آموزشي را در پادگان دژبان مركز طي نمودم. پس از انجام دورهي آموزش، به پادگان حشتميه منتقل شدم و در آن جا حفاظت و نگهباني از اسراي عراقي را به مدت نُه ماه عهدهدار بودم. در سال 1366 به لشكر- 21 حمزه (سيدالشهدا) مستقر در منطقي عين خوشِ دشت عباس اعزام و پس از آن به گروهان 3 گردان – 102 تيپ - 4 كه در منطقهي عملياتي مستقر بود، منتقل شدم و حفاظت از مرزهاي كشور را عهدهدار شدم.
در تاريخ 21/4/67 توسط دشمن، تك گستردهاي در منطقه جنوب انجام شد. ساعت شش صبح بود كه صداي گرووپ، گرووپ توپخانهي دشمن در عالم خواب و بيداري شنيده ميشد. صداي برخورد و انفجار گلولههاي مختلف رفته رفته زياد ميشد.
من آن شب تا ساعت چهار صبح كه يگان در آمادهباش كامل بود، بيدار بودم. خسته بودم و بيخوابي شبانه چنان كلافهام كرده بود كه نميتوانستم چشمم را باز كنم. صداي هيجان زدهي نگهبان پاس آخر شنيده ميشد كه با هيجان زياد فرياد ميزد:
- «بلند شويد. بلند شويد! عراقيها دارند تك ميكنند.»
برچسبها: خاطرات , شهادت , اسارت , ارتفاعات حمرین
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (40) میفرمایند: همانان كه به ناحق از خانه هايشان اخراج شدند [و گناه و جرمى نداشتند] جز اينكه مى گفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمى كرد، همانا صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مسجدهايى كه در آنها بسيار نام خدا ذكر مى شود به شدت ويران مى شدند و قطعاً خدا به كسانى كه [دين] او را يارى مى دهند يارى مى رساند مسلماً خدا نيرومند و تواناى شكستناپذير است. ترجمه استاد انصاریان.
" انقلاب اسلامي به معناي نه شرقي نه غربي بود" و دشمنان نابودي اين انقلاب را ميخواستند.
مسئلهی مهمي كه از اهداف استراتژيك دشمنان ایران اسلامی بوده و به آن نرسيدند، محدود و محصور كردن انقلاب اسلامی بود.غرب و شرق و کشورهای عرب مرتجع منطقه به رهبری صدام حسین در نظر داشتند اين انقلاب را تا حدي تضعيف كنند كه به مسائل خود مشغول شود تا فرصتي نداشته باشد كه خطي به كشورهاي همسایه بدهد.
گروهکهای دمکرات و کومله و عناصرضدانقلاب داخلی نوزده ماه توطئه، فتنه و آشوب به پا کردند که انقلاب اسلامی را سرنگون کنند؛ اما به لطف خدا و حضور نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي در تمام مناطق و همراهي برادران سپاه پاسداران همه نقشه هاي آنان نقش بر آب شد و ضدانقلاب شكست خورد. درصورتيكه ضدانقلاب در كردستان و ساير مناطق آشوبزده موفق به نابودي انقلاب اسلامي ميشد ديگر نيازي به شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران نبود.
سپس برنامه حمله به طبس را طراحی کردند و رو سیاه شدند وقتي كه كابينه شهيد رجايي روي كار آمد، مجلس و دولت خط امامي روي كار آمد آنگاه که طرح ليبرالها شكست خورد؛ ديگر دليلي باقي نماند براي همين به جنگ متوسل شدند.
"امريكاييها برای اين جنگ سرمايه گذاري كرده بودند"
عربستان سعودي و برخي شيوخ خليج فارس هزينه اين جنگ را تأمين ميكنند.
اسرائيل چند روز قبل از جنگ آماده ميشود كه هواپيماهاي اردني را نزند.
شوروي در اين جنگ با ارائه سلاحها و تجهيزات و كارشناساني كه عراق را كمك ميكنند.
محاصره اقتصادي شده بودیم، قطعات اسلحه ما را نميدادند.
آن روزها وضع ما به نظر دنيا به اندازهاي مبهم بود كه دشمنان براي پيروزي خود يك هفته وقت در نظر گرفته بودند. تجاوز و اشغال خاك كشور ایران از منطقهی جنوب تا بهبهان بوده است و با اشغال مناطق مختلفی از کشور ميخواستند كشوري به نام عربستان وجود آورند.
آنها " ميخواستند ايران را تجزيه كنند".
غافل از این بودند: چراغی را که ایزد بر فروزد هر آن کس پُف کند ریشش بسوزد
شادی روح شهدا صلوات.
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را نعمت عقل داده است. خداوند در قرآن در سورهی اسرا آیهی (36) میفرمایند « درباره آنچه نمى شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى گيرند و گواهى مى دهند» ترجمهی خانم استاد صفارزاده
خاطرات جناب سرهنگ سعید قنبرزاده که از فرماندههان گروهان گردان 785 پیاده تیپ 1 لشکر 21 حمزه که خیلی دلسوز سرباز بود ایشان خاطرات روز 20/4/1367، خود را اینگونه نقل میکند. انشاءالله مفید باشد. در مورخه 20/4/1367، ساعت شش بعدازظهر جلوی سنگر نشسته بودم. ستوان رفیعی که افسر عامل گردان و همشهری بود نزد من آمد و گفت: افسر عاملیام من تمام شده و امروز تسویه حساب کردهام. فردا پسفردا به مرخصی اعزام میشوم، آمدم که امشب پیش شما باشم، سرگرم همین صحبتها بودیم که یک مرتبه صدای انفجاری در فاصلهی تقریبآ چهارصد تا پانصد متری دسته دوم گروهان ما به صدا درآمد. بلافاصله محل انفجار را نگاه کردیم متوجه شدیم که توسط توپخانهی دشمن یک گلولهی دودانگیز جهت گرفتن گرا زده شده در آن فاصله هیچ سنگری یا نفراتی ما نداشتیم و خوشبختانه کسی هم آسیب ندیده بود.
من به ستوان رفیعی گفتم:« الان حرکت کن و برو، مرخصی را به فردا پسفردا نینداز علت را جویا شد چون مدتی بود که افسر عامل گردان بود و هر ماه یک بار جهت پرداخت فوقالعادهی رزمندگان به منطقه میآمد آن موقع فوقالعاده کارکنان کادر و وظیفه را به صورت دستی پرداخت میکردند.
اطلاع کافی از وضعیت خط و منطقه نداشت ایشان عنوان کرد که من امشب پیش شما میمانم و انشاءالله که مشکلی پیش نخواهد آمد. با زدن این گلوله دودانگیز توسط دشمن من بلافاصله به مرکز گردان زنگ زدم و گفتم که فرمانده گردان را وصل کند تا با او صحبت کنم.
برچسبها: خاطرات , شرهانی , ارتفاعات حمرین , تانک سوخته
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) میفرمایند: از مؤمنان مردانىاند كه آنچه را با خدا بر سر آن پيمان بستند (كه در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آنها به نذر خويش وفا كردند (شهيد شدند) و برخى از آنان انتظار مىكشند، و هيچ تغييرى (در پيمان خود) ندادند.ترجمه آیتالله مشکینی
شهيد فكوری از ديدگاه همسرش تقدیم به شما خوانندگان معزز
چهار، پنج سال مطالعات گسترده بر ادیان مختلف، باعث گرایش شدید او به اسلام شد. نماز به موقع، قرآن و روزه اش ترک نمیشد.آن موقع کسی به اسم تیمسار ربیعی فرمانده پایگاه شیراز بود. وی در ماه رمضان ساعت ده صبح جواد را برای صرف نوشیدنی به دفترش دعوت کرده بود. میدانست جواد اهل روزه است. جواد هم نرفت. به او گفتم:« امسال، سال درجه ات است. با ربیعی سر ناسازگاری نگذار».
آقا جواد تاکید کرد: « دینم را به درجه و دوره نمیفروشم».
تیمسار ربیعی هم مرا دید و گفت: « شوهر تو شب و روز من را گذاشته و به دینش میرسد».
ادامه مطلب
سلام علیکم.
خداوند در قرآن در سورهی اسرا آیهی (36) میفرمایند: و (اى انسان) هرگز آنچه را كه بدان علم و اطمينان ندارى دنبال مكن كه چشم و گوش و دل همه مسئولند.و در آیه (11) سوره مائده میفرمایند: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بردارند)؛ اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهيزيد! و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند!
ترجمه آیتالله مکارم شیرازی
در حدود سیصد مطلب در سایت خود داشتم که بنا به دلایلی سایتها چند روزی بسته شد و بعد از باز شدن فقط هفت مطلب باز شد به یاری خدا دوباره شروع به نوشتن کردم.
سال گذشته خاطرات روزهای 21/4/1367، خوانندهی زیادی داشت ضمن اینکه استقبال خوبی شد چندین مورد تقدیر و تشکر داشتم و یک مورد هم کمی مشکل به وجود آورد.
از دیگر دوستانم خواستم خاطرات خود را بنویسند.
امیر سرتیپ پورداراب بیش اندازه لطف دارند خاطرهی بسیار عالی نوشتند تقدیم میشود،
جناب سرهنگ علی محمد ملکوتی خواه علاوه بر خاطرات خودش چندین خاطره از دوستانش گرفت که تقدیم شما میشود.
جناب سرهنگ قنبرزاده هم خاطرات را نوشت که انشاءالله مورد قبول واقع شود.
عزیزان خواننده که خاطرات مشابه دارند در صورت ارسال ممنون میشوم و از خاطرهی آنان استفاده خواهد شد.
خاطرات با عنوان یکمین خاطره، دومین خاطره ، سومین خاطره و ... انشاءالله به شرط حیات تقدیم خواهد شد.

شادی روح شهدای 21/4/1367 صلوات.
برچسبها: خاطرات شرهانی , اسارت , شهادت
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای قادر متعال در قرآن کریم در سوره حج آیه (38) میفرمایند: همانا خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند (هجوم دشمنان را دفع و راه پيروزى را باز مىكند)، البته خداوند هيچ خيانت پيشهی ناسپاسى را دوست ندارد. ترجمه آیتالله مشکینی
جناب آقای عباس بشیری در کتاب انقلاب و پیروزی، خاطرات حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، ناشر، چاپ سوم، 1388 در ص342 مینویسد: « پس از گذشت چندین ماه از پیروزی انقلاب و استقرار دولت موقت، مسائل کردستان همچنان یکی از مهمترین مشغلههای شورای انقلاب و دولت بود. دولت موقت و نمایندگان آن تلاش میکردند مشکلات و مسائل پیش آمده در آن منطقه با گفتوگو و ار طریق روشهای سیاسی، حل و فصل شود؛ اما گذشت زمان نشان داد که برخی از گروهها و بعضی از اشخاص متنفذ در منطقه، این روش را حاکی از ضعف دولت مرکزی میبینند؛ بنابراین هر روز بر توقعات و خواستههای خود میافزودند و حتی اگر لازم میدیدند از به کارگیری زور و سلاح ابایی نداشتند.
اوج این فکر در درگیریهای شهر پاوه { در تاریخ 25 مرداد 1358} نمود عینی پیدا کرد.
درست در ایامی که راهپیمایی روز قدس در سراسر کشور بر پا شده بود عوامل حزب دمکرات کردستان با هماهنگی گروهی از عناصر ضد انقلاب تمام نیروهای خود را تجهیز کردند و به شهر پاوه حملهور شدند و با یورش به بیمارستان و با به محاصره در آوردن پادگان شهر، تعداد زیادی از پاسداران انقلاب را کشتند و مردم بیپناه شهر را بیرحمانه قتل عام کردند و شهر را تا آستانهی سقوط پیش بردند این در حالی بود که علاوه بر گروههای ارتشی و سپاهی دکتر مصطفی چمران معاون نخستوزیر نیز که خود را در اوج درگیریها به شهر پاوه رسانده بود در پادگان و در جمع محاصره شدگان بود».
البته علت اینکه جناب آقای عباس بشیری چرا شهید بزرگوار سرلشکر ولیالله فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی را جا انداخته و ذکر نشده است یا اینکه حجتالاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی ننوشته بوده را خودشان باید پاسخ بدهند.
شادی روح شهدای حادثه پاوه به خصوص پاسداران و خلبانان هواپیما و خلبانهای بالگرد پاوه صلوات.
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص ) و تقدیم به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم الفدا. خداوند در آيه (8 ) سورهی صف میفرمایند: «ميخواهند تا خاموش كنند نور خدا را با دهانهاي خود و خداوند كامل كنندهي نور خويش است هر چند ناخوش دارند كافران». و در سوره محمد آیه (7) میفرمایند: اى اهل ايمان، شما اگر خدا را يارى كنيد (يعنى دين و پيغمبر خدا را ) خدا هم شما را يارى كند و ثابت قدم گرداند.ترجمه استاد الهی قمشهای.
شانزده ماه از شروع جنگ تحمیلی میگذرد.
چندین هیئت کوچک و بزرگ و عالیرتبه برای میانجیگری و صلح به ایران آمده است! پاسخ این بوده است! مادامی که یک سرباز عراقی در کشور ما باشد صلح معنا ندارد.
هیچکدام از هیئتها نتوانستند متجاوز را متقاعد به خواستههای بهحق ایران نمایند.
هیچ اقدام عملی در خصوص خواستهها و شرایط ایران از طرف عراق به عمل نیامده است
هیچ کشوری در جهان از تجاوز عراق به میهن اسلامی ما ناراحت و نگران نبود. هیچ فرضیهی غیرنظامی برای حل مشکل جنگ وجود نداشت.
حضرت امام (ره) و مسئولان سیاسی کشور با موضعگیری بهحق خود جز به سقوط صدام به چیز دیگری قانع نبودند.
برچسبها: شانزدهمین ماه جنگ
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (39) میفرمایند: به مؤمنان و مسلمانانى كه مورد ستم قرار گرفته اند و مشركان عليه آنها جنگ براه انداخته اند اجازه دفاع و جهاد داده مى شود و محقّقاً خداوند قادر به پيروز ساختن آنها است. ترجمه خانم صفارزاده
در سایت پژوهشگاه دفاع مقدس http://dsrc.ir/contents/view.aspx?id=3873
در خصوص رشادتهاي گردان 151 دژ/ دژي براي خرمشهر میخوانیم: مقاومت در خرمشهر، نشان از اراده پولادين ملتي داشت كه گوش به فرمان رهنمودهاي رهبري فرزانه بودند كه پايداري در خرمشهر، به مدت يازده برابر آنچه كه دشمن پيشبيني كرده بود، رسيد. آري همه آرزوهاي اشغالگران نقش بر آب شد و اين فقط از عهده ملتي چنين متحد و سرافراز برميآيد. و تهاجم به خرمشهر و مقاومت 35 روزه تمام دلاورمردان با چنگ و دندان و خلق حماسههاي بيبديل در برابر سپاهي تا دندان مسلح نشان از حماقت دشمن و جسارت و شهامت مردم ايران دارد، كه گوش به فرمان بوده و هستند عزيزان دلاور زيادي در به تصوير كشيدن تبسم ويرانههاي خرمشهر، نقشآفريني كردند و الحق كه خرمشهر را بايد خونينشهر ناميد و اگر نبود لطف خدا و رهبري دانا و همت مردم، چه كسي ميداند كه امروز جه بر سرما ميآمد.
اما در ميان خيل حماسهسازان اين پيروزي بس عظيم، گردان 151 در خرمشهر حماسهها آفريدند كه متأسفانه گمنام ماندهاند، پادگان دژ، مكاني است مقدس كه قدامتش از فكه و طلائيه و شلمچه ... نميماند، عرصه جولان دلاوراني است كه بخش عظيمي از دفاع خونين خرمشهر را رقم زدند، و تا زماني كه پادگان دژ سر پا ايستاده بود خرمشهر سقوط نكرد، اما به محض سقوط پادگان، خرمشهر نيز سقوط كرد.
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای قادر متعال در قرآن کریم در سوره حج آیه (38) میفرمایند: همانا خداوند از كسانى كه ايمان آورده اند دفاع مى كند (هجوم دشمنان را دفع و راه پيروزى را باز مى كند)، البته خداوند هيچ خيانت پيشه ناسپاسى را دوست ندارد. ترجمه آیتالله مشکینی
روزنامهي جمهوري اسلامي مورخ 27/2/1362 نوشت: « اسراي ايراني در عراق روحيهی مذهبي خويش را همچنان محافظت ميكنند و با خواندن قرآن و ادعيه براي پيروزي رزمندگان اسلام از خداوند متعال طلب ياري ميكنند».
روزنامهي جنگ چاپ پاكستان در شمارهي اخير خود گزارشي را به نقل از خبرنگاران اعزامي پاكستان به عراق در مورد اسراي ايراني به چاپ رسانده است. در اين گزارش ضمن اشاره به روحيهی قوي رزمندگان اسلام كه در اردوگاههاي رژيم بغداد اسير جنگي هستند آمده است:«وقتي كه همراه با روزنامه نگاران چند كشور ديگر وارد يكي از اردوگاههاي اسراي ايراني در عراق شديم، اسرا شروع به تلاوت قرآن كردند و با اين عمل اهداف مبارزهي خويش را بيان كردند». اين گزارش حاكياست كه اسراي ايراني به محض مشاهدهي يك خبرنگار زن كه از هند بود چشمهاي خود را بسته تا نگاهشان به نامحرم نيفتد و اين باعث تعجب بود. رژيم بعثي عراق به خبرنگاران خارجي فقط اجازه داده بودند كه تنها از اين اردوگاه مشخص ديدن نمايند. جوانها تلاوت قرآن روحیه بخش وحامی و نگهدار اسرا در عراق بود. تعداد اسرای ایرانی در عراق 42618 نفر بوده است که اکثریت آنها اعتقاد دارند که تلاوت قرآن باعث تقویت روحیه و حافظ و نگهدار آنان در ایام سخت اسارت بوده است.
شادی روح شهدا صلوات.
سلامتی آزادگان ایران اسلامی صلوات.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا،
چگونگی تشکیل سازمان ملل متحد، سازمان ملل متحد که با هدف برقراری صلح و آشتی و جلوگیری از جنگ و خونریزی در میان جامع انسانی بعد از جنگ جهانی دوم تشکیل شد، در طول هشت سال جنگ نابرابر و اقدامات ضد انسانی رژیم بعث عراق بر علیه ملت ایران نتوانست وظیفهی خود را حتی در حداقل اقدامات انجام دهد.
شورای امنیت این سازمان به علت نفوذ قدرتهای سلطهگر به ویژه امریکا در آن، علیرغم صدور ده قطعنامه و بیانیه در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در هیچ یک از این اسناد منتشر شده نتوانست حرف حق را بیان کند؛ بلکه همیشه با لحنی جانب دارانه اقدامات جنایتکارانهی ارتش بعثی عراق را به طور تلویحی مورد تأیید قرار میداد و موجب تشویق صدام جنایتکار میشد...
اطلاعات ضروری و مختصر از اولین قطعنامهی صادره جهت استفاده شما خوانندگان معزز قرار داده شد.
|
رديف |
عنوان قطعنامه |
تاريخ قطعنامه |
تحركات عراق |
موضع سازمان ملل |
مفاد قطعنامه |
|||||
|
1 |
اولین قطعنامه شمارهی (479) |
6/7/1359 يك هفته پس از شروع جنگ |
- تجاوز و ورود ارتش عراق به مرزهاي ايران اسلامی و اشغال هزاران كيلومتر از خاك وطن اسلامی ایران |
- عدم اشاره مستقيم به متجاوز بودن رژيم عراق |
در اين قطعنامه هيچ ساز و كاري براي مجازات متجاوز وجود نداشته و به تعبيري چراغ سبزي براي ادامهی تجاوز رژيم بعثی عراق و حامیانش ميباشد. |
|||||
شادی روح شهدا صلوات.
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای دوستدار مجاهدان فیسبیلالله در قرآن کریم در سوره حج آیه (40) میفرمایند: همانها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اينكه مى گفتند: «پروردگار ما، خداى يكتاست!» و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيلهی بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه ها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مى شود، ويران مى گردد! و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى كند خداوند قوى و شكست ناپذير است. ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نوید آزادی و آزادگی تحت لوای دستورات حیات بخش اسلام به مردم جهان به ویژه مسلمانان کشورهای همجوار داده شد. حکام این کشورها به ویژه رژیم عراق که به روش فاشیستی توسط حزب بعث اداره میشد، پدیدهی جدید حکومت اسلامی را که ویژگیهای بسیاری برای جذب مسلمانان متدین و شیعه آن کشور داشت را نمیپذیرفت و در نتیجه آن را برای خود خطری بالفعل می دانستند.
البته این احساس چندان هم بی اساس نبود؛ زیرا بیشتر مردم سرزمین عراق پیرو مذهب شیعهی جعفری بوده و تعداد زیادی از مراجع تقلید تشیع نیز از حوزههای علمیهی نجف و کربلا برخاستهاند و خداوند هم در آيه (8 ) سورهی صف میفرمایند: «ميخواهند تا خاموش كنند نور خدا را با دهانهاي خود و خداوند كامل كنندهي نور خويش است هر چند ناخوش دارند كافران».از اینرو صدور و نفوذ انقلاب اسلامی را به سرزمینشان به وضوح احساس میکردند. در نتیجه وجود نظام اسلامی را با ویژگیهای اعلام شده برای حکومت شان مشکل ساز می دیدند .
از طرف دیگر صدام حسین در پیامش به لشکر 3 ز رهی که مأموریتش اشغال خرمشهر و آبادان بود، چنین میگوید: « همانا از مهمترین اهداف ما در تهاجم به دشمن، خرد کردن و نابودی امکانات نظامیاش و در نتیجه وادار کردن او به از دست دادن عزمش در ادامهی جنگ و اقرار به حقوق ملی و قومی ماست که از ما غصب کرده است....و ادامه حرفهای مفت!!!
امروز بعد از تحمل ده سال جنگ و تمام توطئههای استکبار جهانی ایران اسلامی به برکت رهبری حضرت امام خمینی و اینک مقام معظم رهبری در سایه وحدت و همدلی و همزبانی مردم و پشتیبانی از دولت و به برکت خون شهدا چون نگینی در جهان میدرخشد.
شادی روح شهدای جنگ تحمیلی صلوات.
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای هدایتگر در قرآن کریم در سوره حج آیه آخر سوره عنکبوت میفرمایند:« و كسانى كه در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد كردند به يقين آنها را به راههاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمايى مىكنيم، و همانا خداوند با نيكوكاران است. ترجمه حضرت آیتالله مشکینی
دفاع از ایمان و باورها و تلاوت قرآن در اردوگاههای عراق و معنی واقعی «الا بذکرالله تطمئن القلوب». را برادر آزاده حاج محسن جعفری اینگونه بیان کردند که برای شما به طور خلاصه بازگو میکنم:
« آزادگان دسته دسته به ایران میآمدند؛ اما گروه ما اعلام کرد که به ایران نمیرویم. مسئولین صلیب سرخ و عراقیها کاملا مبهوت شده بودند مگر امکان ؟ به چه علت ؟ بعضی از مسئولین عراقی نیز از رده بالا تحت فشار بودند؛ زیرا در مقابل ستون هزار نفری اسرای ایرانی، ستونی هزار نفری اسرای عراق در لب مرز منتظر تبادل بودند.
به هر حال همه چیز به هم ریخته بود به یکی از مسئولین صلیب سرخ موضوع را انتقال دادیم و گفتیم در صورتی حاظر به سوار شدن هستیم که از تمامی ایرانیان موجود در پادگان بعقوبه که به صورت مفقودالاثر نگهداری میشوند ثبت نام گردد و موجودیت آنها از نظر صلیب سرخ تائید شود.
عراقیها با مخالفت شدید از این اقدام به خشم آمده بودند و از طرفی کاری از دستشان نمیآمد. در صحبتهایشان متوجه شدیم که از ردهی بالای خود نسبت به تأخیر پیش آمده در اعزام گروه هزار نفری به مرز عصبانی هستند و از طرفی حاضر به ثبت نام اسرای ارشد و حساس نیستند».
برچسبها: یاد خدا
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) میفرمایند: در بين مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خداوند بستند صادقانه ايستادهاند برخى از آنها جان در راه عهد و پيمان خود نهادند و برخى ديگر منتظرند كه شهيد شوند و به آنها ملحق گردند، و آنها به هيچ وجه از اعتقاد و پيمان خود دست برنداشتهاند. ترجمه خانم صفارزاده
جناب سرهنگ جواد فکوری پس از تکمیل کابینه شهید رجایی با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع برگزیده شد و پس از اینکه سرهنگ معین پور به فرماندهی نیروی هوایی گمارده شد ایشان به سمت مشاور جانشین ستاد مشترک ارتش انتخاب گردید و سرانجام در بازگشت از ماموریت جنوب بر اثر سقوط هواپیمای 130 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
شامگاه هفتمین روز مهر ماه سال ۱۳۶۰، بعد از شکسته شدن حصر آبادان به فرمان امام (ره) و توسط رزمندگان اسلام، سرداران تصمیم می گیرند که گزارش فتح و پیروزی را به اطلاع امام خمینی (ره) برسانند.
هواپیمای سی - ۱۳۰ که از تهران برای انتقال مجروحان به اهواز آمده بود به زمین می نشیند. پس از انتقال مجروحین، خلبان از تیمسار فلاحی می خواهد به دلیل این که می خواهد در اسرع وقت مجروحان را برساند، او و همراهان با پروازی دیگر به تهران بیایند که فلاحی موافقت می کند.
بعد از انتقال مجروحان به داخل هواپیما، خلبان متوجه می شود که فلاحی، نامجو، فکوری، کلاهدوز و جهان آرا نیز سوار بر هواپیما شده اند.
خلبان مجددا نزد فلاحی می رود و او به خلبان می گوید چون هواپیمای دیگری فعلا نمی تواند پرواز کند ما با شما می آئیم.
برچسبها: شهید فکوری
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص ) خداوند در سوره بقره آیه (194) میفرمایند: هر كس به شما تجاوز كرد، همانند آن بر او تعدّى كنيد! و از خدا بپرهيزيد (و زياده روى ننماييد)! و بدانيد خدا با پرهيزكاران است! ترجمه آیتالله مکارم شیرازی
پس از درگیریهای ایجاد شده در اسفند 1357 و اشغال پادگان مهاباد توسط عناصر ضدانقلاب از فروردین سال 1358 پادگان مهاباد و شهر مهاباد در اختیار ضدانقلاب قرار داشت، در اواخر مرداد سال 1358 مسیرهای ورودی و خروجی به شهر ارومیه توسط نیروهای ارتش و انتظامی و سپاه پاکسازی شد و رفت و آمد در آنها جریان داشت.
در مورخ 30/5/1358 به لشکر 64 پیاده ارومیه ابلاغ گردید پادگان مهاباد را از کنترل حزب منحلهی دمکرات خارج و با کمک نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران اشغالگران شهر مهاباد را منهدم نمایند.
فرماندهی لشکر 64 پیاده سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد، اجرای قسمتی از مأموریت را بر عهده سرهنگ ستاد محمد زکیانی محول و نیروهای زیر را در اختیار فرمانده عملیات میگذارد.
برچسبها: آزادسازی پادگان مهاباد
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای هدایتگر در قرآن کریم در سوره حج آیه آخر سوره عنکبوت میفرمایند:«و آن كسانى كه در راه دين ما [ از هر جهت و در حدّ توان] مخلصانه مجاهده مىكنند، به طور مسلّم ما آنها را با الهامات به طرق مختلف به طى كردن مدارج الهى به سوى راههاى خودمان هدايت خواهيم فرمود و محقّقاً خداوند آن بىهمتا پشتيبانِ نيكوكرداران است.ترجمه سرکار خانم صفارزاده
اوایل پاییز سال 1359 چهار دختر ایرانی در خرمشهر به اسارت نیروهای عراق در آمدند. اما از بین این چهار نفر دکتر فاطمه ناهیدی تنها زنی بود که نیروهای عراقی او را در خط مقدم به اسارت درآوردند و سه دختر دیگر نیز در داخل خاک ایران و در شهر خرمشهر اسیر شدند. آنچه در پی میآید گفتگو با خانم ناهیدی است.
خانم ناهیدی در چه سالی و در کدام منطقه به اسارت نیروهای بعث عراق در آمدید؟
بیستم مهر 59در یکی از خطوط مقدم خرمشهر نزدیک شلمچه در حین انتقال مجروحین وشهدا به همراه یک تیم پزشکی به دست نیروهای بعث اسیر شدم وحدود چهار سال در عراق بودم.
از دوران اسارت بگویید؟
ابتدا که اسیر شدم مرا به اردوگاهی نزدیک شهر بصره و تنومه بردند. یک اردوگاه نظامی بود که دو هفته مرا آنجا نگه داشتند وبعد از اینکه خواهران دیگر را هم آوردند، همه را پس از بازجویی منتقل کردند . وضعیت من به دلیل اینکه در خط مقدم به اسارت درآمده بودم متفاوت از دیگران بود. در واقع من به عنوان یک نیروی تهاجمی و یک نیروی نظامی محسوب می شدم. من و خانم آباده به دلیل اینکه کاملا محجبه بودیم و رنگ مانتوهایمان هم طوسی بود - با اینکه فرم ومدلش فرق داشت - یکی از منافقین به عراقیها گفته بود : به اینها خواهران مجاهد میگویند یعنی زنانی که با سپاه همکاری می کردند. به هرحال ماهیت ما برای آنها روشن نبود. تقریبا تا زمان آزادی هم من را یا فرمانده سپاه یا افسر ارتش تلقی می کردند و هر چه می گفتم که من یک دختر فارغ التحصیل مامایی هستم و بنا بر ضرورتی که کشورم داشت برای امداد رسانی به مناطق جنگی آمده ام قبول نمی کردند.
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای هدایتگر در قرآن کریم در سوره حج آیه آخر سوره عنکبوت میفرمایند:« و آنان كه در (راه) ما (به جان و مال) جهد و كوشش كردند محققا آنها را به راههاى (معرفت و لطف) خويش هدايت مىكنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است.ترجمه استاد الهی قمشهای
فرمانده اصلی جنگ و دفاع مقدس ما با رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی ( ره) بود که من در ردهای نیستم که اظهار نظری کنم ؛ اما معتقدم لطف خدا و عنایات امام زمان (عج) و نفس گرم امام امت و حماسه آفرینی رزمندگان و خون مطهر شهدا و پشتیبانی و حضور مردم شهید پرور و با صفای ایران اسلامی باعث شد که جنگ را نبازیم و هشت سال با دنیای استکبار بجنگیم و امروزه در جهان سربلند باشیم.
فرماندهی عملیاتی جنگ به نظر من چهار مرحله داشت.
در صورتیکه از نظر شما خواننده گرامی اشکالی دارد راهنمایی بفرمایید تا کاملتر شود، ممنون میشوم.
ناگفته نماند سختترین روزهای جنگ، شروع تجاوز عراق بود که ایران اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی ایران آمادگی شرکت در یک جنگ تمام عیار را نداشت.
فرماندهی عملیاتی جنگ در دورهی اول:
در شروع جنگ فرماندهی جنگ منسجم و واحد نبود وحدت فرماندهی نداشتیم: اما مسئولیت خوب و بد آن و مدیریت آن بر دوش بنیصدر که جانشین فرماندهی کل قوا را عهدهدار بود قرار داشت.
فرماندهی عملیاتی جنگ در دورهی دوم:
بنیصدر از تاریخ 20/3/1360، از فرماندهی کل قوا توسط حضرت امام عزل و سرتیپ وليالله فلاحي از تاریخ21/3/1360 با تفویض اختیارات امام جانشین فرماندهی کل قوا میشود وبه عنوان فرماندهی جنگ انجام وظیفه میکند. سرتیپ ولیالله فلاحی عملیات ثامنالائمه (ع) شکست حصر آبادان را نظارت میکنند و با پیروزی در این عملیات حصر آبادان شکسته میشود. فلاحی و بقیهی فرماندههان برای عرض تبریک پیروزی به محضر امام به تهران میآمدند که در بین راه در کهریزک تهران در حادثه سقوط هواپیمای سی-130 به شهادت رسیدند خواست و مشیت الهی بود که دورهی جانشینی شهید فلاحی چهار ماه بیشتر طول نکشد. همان گونه که شهید رجایی در حدود چهار ماه رئیسجمهور بود و به شهادت رسید.
فرماندهی عملیاتی جنگ در دورهی سوم:
فرماندهی و مدیریتی بود که به طور مشترک توسط جناب سرهنگ علی صیادشیرازی و برادر پاسدار محسن رضایی اداره میشد و در واقع جنگ را بدون واسطه و با هدایت و راهنمایی حضرت امام (ره) اداره کردند. این مدیریت تا 30/11/1362 ادامه داشت.
فرماندهی عملیاتی جنگ در دورهی چهارم:
وقتی که اختلافات جزئی و منیت در جبههها بر سر فرماندهی جنگ به وجود آمد. در سی بهمن 1362 با حکم حضرت امام خمینی (ره) حجتالاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان جانشین فرماندهی کلقوا تعیین و معرفی میگردد، اولین عملیاتی که با فرماندهی حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی انجام میشود عملیات، خیبر در جزایر مجنون است در ضمن تا آخر جنگ هم ایشان فرماندهی جنگ بودند.
شادی روح شهدا صلوات.
شادی روح شهید رجایی، فلاحی و صیاد صلوات.
برچسبها: فرماندهی در جنگ
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) میفرمایند: از مؤمنان مردانىاند كه آنچه را با خدا بر سر آن پيمان بستند (كه در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آنها به نذر خويش وفا كردند (شهيد شدند) و برخى از آنان انتظار مىكشند، و هيچ تغييرى (در پيمان خود) ندادند.ترجمه آیتالله مشکینی
|
یکی از این مردان خدایی پسری بود به نام سیدعلی اقبالی دوگاهه که در سال 1328 در شهرستان رودبار دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در زادگاهش سپری کرده و به تبع والدین به تهران نقل مکان نموده است . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا اخذ مدرک دیپلم در تهران به پایان رسانیده و در تاریخ 1/9/1346 به استخدام نیروی هوایی درآمده است. آموزشهای پادگانی، زبان انگلیسی، آکادمی پرواز و پرواز با هواپیمای پاپ را به مدت سی ساعت در دانشکده خلبانی گذرانیده و جهت طی دوره تکمیلی پروازبه امریکا اعزام گردیده است. مجموعه آموزشی شامل: آموزشهای زبان انگلیسی تا اخذ مدرک دیپلم زبان، آکادمی تکمیلی پرواز و پرواز با هواپیماهای تی -41، تی -37 و تی- 38 را به مدت 320 ساعت را در امریکا طی نمود که او را به وینگ خلبانی و درجه ستوان دومی نائل گردانیده است. با خاتمهی آموزش و مراجعـت به ایران جهـت پرواز با هواپیماهای اف - 5 گزینش شده و به پایگاه چهارم شکاری منتقل میگردد. آموزشهای تاکتیکی با هواپیما اف- 5 را در تاریخ 14/11/1348 به سرعت به اتمام رسیاند و با عنوان افسر خلبان شکاری تاکتیکی گردان 42 شکاری خدمت عملی خود را شروع می نماید. مهارتهای تخصصی در پروازهای تاکتیکی عملیاتی وی تا سطح لیدر دومی ارتقا یافته و در1353 جهت طی دوره اطلاعات عملیــات به کشورامــریکا اعـزام میگردد. پس از بازگشت از امریکا در پایگاه ششم شکاری وپس ازآن در پایگاه دوم شکاری ضمن انجام پروازهای روزانهی خود مسئولیتهای جانبی همچون ریاست شعبه اطلاعات، فرماندهی گروه یکم گردان 22 شکاری و افسر اطلاعات عملیات و ناظر بر اجرای طرحهای معاونت طرح و برنامه و بودجه را به عهده داشته است. با شروع تجاوز رژیم بعثی عراق به میهن اسلامی این شهید گرانقدر همانند دیگر خلبانان قهرمان به دفاع از کشور پرداخت؛ لیکن عمر او کوتاه بود و در اولین روز از دومین ماه جنگ تحمیلی پس از چند پرواز عملیاتی برون مرزی و گشت هوایی در تاریخ 1/8/1359 در یک عملیات برون مرزی درمنطقهی موصل عراق هواپیمایش مورد اصابت پدافند هوایی دشمن قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل میگردد. روحش شاد و یادش گرامی باد. شادی روح شهدای خلبان صلوات. |
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای یکتا و بی همتا در قرآن کریم در سوره نمل آیه 62 میفرمایند:« يا آن كس كه دعاى بيچاره مضطر را به اجابت مى رساند و رنج و غم آنان را بر طرف مى سازد و شما (مسلمين) را جانشينان اهل زمين قرار مى دهد؟ آيا با وجود خداى يكتا خدايى هست؟ (هرگز نيست ليكن) اندكى متذكر (اين حقيقت) هستند. ترجمه استاد الهی قمشهای
یکی از آزادگان دفاع مقدس نقل میکند در یکی از شبهای قدر اسارت تصمیم گرفتیم صد رکعت نماز را به صورت جماعت بخوانیم و از نماز صبح هم شروع کنیم. یکی از بچههای دزفول به نام آقای عبدالرضا کجباف به عنوان امام جماعت انتخاب و قرار شد خیلی سریع نماز خوانده شود و چون اتاق ما طبقه دوم بود نگهبان فقط از کمر به بالای بچهها را میدید و چون بچهها خیلی سریع مینشستند و بلند میشدند و ساعت هم در حدود دو بعد از نصف شب بود! نگهبان به فرماندهی اردوگاه گزارش میدهد اسرا در حال تمرین کاراته، جودو ... هستند و حتماً قصد فرار دارند.
شب قدر و تمرین کاراته ؟! بلافاصله فرمانده اردوگاه با چند سرباز چوب به دست سراسیمه وارد اردوگاه شدند و پشت پنجره اتاق ما ایستادند و ارشد اتاق را خواستند و گفتند: « (شینو هذا تمرینات ریاضیه) این تمرینات ورزشی چه هست که انجام میدهید؟» ارشد در جوابشان گفت:« چون شب قدر است بچهها دارند نماز میخوانند». در نهایت هم چون فرمانده را با عجله از خواب بیدار کرده بودند چند ناسزا که سزاوار خودش بود داد و رفت.
شادی روح آزادگان شهید صلوات.
منبع : بخش فرهنگ پایداری تبیان
سلام علیکم
برگرفته از سایت ارزشی دفاع مقدس تقدیم بهشما عزیزان خواننده
بازخوانی پرونده یک جنایت
مروری بر عملکرد پدافند هوایی وینسنس در حمله به ایرباس ایرانی

چکیده:
یکشنبه دوازدهم تیر ماه 1367، مصادف با سوم ژوئیه 1988،جهان شاهد جنایتی باور نکردنی از سوی آمریکا بود که تاکنون آمریکاییها را شرمسار افکار عمومی کرده است. هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایرانی که 66کودک درآن حضور داشتند، توسط ناو جنگی وینسنس آمریکا و به وسیله موشکهای پیشرفته استاندارد SM2 آنقدر تنفّرآمیز بود که در بیشتر مطالب منتشر شده در این خصوص به ابعاد عاطفی ماجرا پرداخته شده و در تعداد کمی از مطالب و مقالات نیز به ابعاد فنی ماجرا اشاره شده است، اما از اصل مطلب که عملکرد ناو وینسنس در بخش پدافند هوایی میباشد، غفلت شده است. این مقاله با بررسی سامانههای پدافند هوایی ناو وینسنس و عملکرد پدافند هوایی ناو یادشده، سعی در بررسی دقیقتر ماجرا و نشان دادن عمق جنایت دارد.
کلمه های کلیدی:
• جنگ ایران و عراق، ناو جنگی وینسنس، پدافند هوای ایجس (AEGIS)، هواپیمای ایرباس A-300-B2-203 ،موشکهای سری RIM، سامانههای راداری (SPYA)
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا،
خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (39) میفرمایند: به آنان كه جنگ بر آنها تحميل مى شود رخصت جهاد و نبرد داده شد؛ زيرا به آنها ستم شده و البته خداوند بر يارى آنها كاملا تواناست. ترجمه آیتالله مشکینی
مطلب سوسنگرد برگرفته از وبلاگ خوب و دست اول قصه چذابه تقدیم به خوانندگان گرامی.
دستانم علمدار بيرق هاي رنگيني است که هر يک نشان از حضور عشاير غيور و مرزدار خوزستان در هشت فصل حماسه دارد.
افتخارم اين است که در هشت فصل عشق بازي با خدا مرا شهر عاشقان شهادت ناميدند .اگر بخواهم قصه سرخ روزهاي آغازين تجاوز دشمن بعثي را بسرايم و داستان مقاومت مردمم را در مقابل دشمن بگويم و از بمباران هاي وحشيانه اي که فرزندانم را به خاک و خون کشيد ، ياد کنم و سرگذشت سرداران و شهيدان بخون خفته ام را به تعريف بنشينم ، بسيار سخت است؛ چرا که هشت سال حضور در دفاع مقدس، هر روزش نه که هر لحظه اش داستاني است .
حيرانم که از کجا آغاز کنم، از بستان و تنگه چزابه چه بگويم، که نزديک به يک سال حضور بعثيان متجاوز را بر شانه های زخمي خود تحمل کردند، يا دهلاويه را چگونه به تصوير بکشم که نقطه رهایي، سردار بي ادعاي سپاه اسلام شهيد دکتر چمران بود از زمين تا آسمان .
هنوز زخم هاي عميق بمباران هاي هوايي دشمن مرا مي آزارد؛ اما وقتي به ياد آن لحظه اي که پيري خميده در ظهر خونين شکست محاصره، با نان گرمي که خود به تنور زده بود از رزمندگان سلحشور مکتب خميني کبير (ره) استقبال کرد، يا وقتي از سقوط مظلومانه ام در مهر 1359 و رهاييام و باز محاصره سنگين و آزاديام در 26 آبان 1359 ياد مي کنم خود را از آن همه آتش در گلستاني مي بينم و فرياد هلهله ام تا آسمانها مي رسد.
چه زيبا و دلنشين بود آن روزگاران که گلهاي بوستان خميني (ره ) استوار و مقاوم ، گام بر پيکرم نهادند تا دشمن را بر سر سفره عزاي دلش بنشانند و من شادمان و با افتخار ، آنها را بردوش گرفتم تا آنها با اشک شوق مرا شتسشو دهند و امروز از تپه هاي الله اکبر تا تنگه چزابه واز بستان تا گلدسته هاي مسجد جامع سوسنگرد گوش فلک پر شده از فریاد بلند فرزندان سرزمينم که تا هميشه تاريخ جاريست که:
تا زنده ايم رزمنده ايم.
شادی روح شهدای بستان و سوسنگرد صلوات.
برچسبها: اینجا سوسنگرد
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (39) میفرمایند: به مؤمنان و مسلمانانى كه مورد ستم قرار گرفته اند و مشركان عليه آنها جنگ براه انداخته اند اجازه دفاع و جهاد داده مى شود و محقّقاً خداوند قادر به پيروز ساختن آنها است. ترجمه خانم صفارزاده
« یک ماه و نیم از آمدنش گذشته بود. توی این مدت دائم به مراسمهای مختلف برای سخنرانی دعوت میشد. یک روز به دانشگاه تهران رفته بود تا برای دانشجوها صحبت کند. تماس گرفت و گفت: شام آنجا مهمان است و دیر به خانه برمیگردد. من هم طبق روال هر روز شروع کردم به انجام کارهایم. شب که شد شام خوردم و ظرفها را شستم و آشپزخانه را تمیز کردم. بعد هم در ورودی را قفل کردم و خوابیدم.
یادم رفته بود حسین به ایران بازگشته و الان کجاست و قرار است به خانه برگردد. هنوز به آمدنش عادت نکرده بودم. لحظاتی بعد دیدم صدای در میآید. کمی ترسیدم. رفتم پشت در و پرسیدم کیه؟ تازه یادم آمد حسین پشت در است و از خجالت نمیدانستم چکار کنم. در را که باز کردم خودش هم فهمید. گفت:« خانم من را یادت رفته بود؟ از آن موقع به بعد هر وقت میخواست جایی برود، میگفت یادت نره من برگشتم!

احترامش به زن فوقالعاده بود. مظلوم بود و ساده زندگی میکرد. اگر ده نوع غذا هم سر سفره بود، فقط از یکی میخورد. به خانه که میآمد و گاهی غذا آماده نبود میگفت:« خانم نان و پنیر که داریم، اگر نداریم نان که داریم همان را با هم میخوریم».
وی نحوهی شهادت ایشان را اینچنین توصیف کردند:« لحظه شهادتش تلخترین لحظه زندگیام بود. نوزدهم مرداد سال 1388بود. شام خورده بودیم و حسین میخواست نوهمان محمد رضا را به بیرون ببرد. حالش خوب بود و ظاهرا ً مشکلی نداشت. رفت و بعد از دقایقی به خانه بازگشت. گفت میخواهم توی سالن کنار محمد رضا بخوابم. من هم شب بخیر گفتم و از پلهها بالا رفتم. آخرین پله که رسیم دیدم صدای سرفهاش بلند شد. به خاطر شکنجه هایی که شده بود حال بدی داشت و همیشه سرفه میکرد؛اما این دفعه صدایش متفاوت بود. پایین را نگاه کردم دیدم به پشت افتاده. نمیدانم چطور خودم را به او رساندم. حالت خفگی پیدا کرده بود. به سختی نفس میکشید. دستش در دستم بود و نگاهمان بههم گره خورده بود. دنیا برایم تیره و تار شد. چشمان حسین دیگر نگاهم را نمیدید و لحظاتی بعد دستانم از آن وجود گرم، جسمی سرد را حس لمس میکرد..»
شهید لشگری به علت عوارض ناشی از دوران اسارت و شکنجههای رژیم بعثی عراق جان به جانآفرین تسلیم کرد و در روز نوزدهم مرداد ماه 1388 به یاران شهیدش پیوست.
شادی روح شهدا صلوات.
برچسبها: زنان قهرمان
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (39) میفرمایند: به مسلمانان كه مورد قتل (و غارت) قرار گرفتهاند رخصت (جنگ با دشمنان) داده شد؛ زيرا آنها از دشمن سخت ستم كشيدند و همانا خدا بر يارى آنها قادر است. ترجمه استاد الهی قمشهای .
کتاب جهنم تکریت سرگذشت آزاده گرامی جناب سرهنگ مجتبی جعفری را به دخترم دادم بخواند وقتی کتاب را خواند پرسیدم کدام نکته از کتاب برای شما آموزنده بود. چون آقا مجتبی را از نزدیک دیده بود و داستانهای عمهاش و مقابله با جنها را هنوز به یاد داشت با شخصیت ایشان هم کمی آشنا بود. این دختر بچه اینگونه تجزیه و تحلیل کرد و گفت:« آنجایی که حاج مجتبی میگوید:« یک نفر باید نزدیکترین فرد به توالت سیار باشد ... من قبول کردم که آنجا بخوابم».
دخترم میگوید: « بابا خیلی باید خود ساخته باشی که قبول کنی. تا این گونه نباشی بزرگ نمیشوی. وقتی اینگونه شدی آنگاه خدا بزرگت میکند و میتوانی از مادیات چشم پوشی کنی و دل به دنیا نبندی و راحت بگذری!».
به قول حاجی: «همه را نخوریم ته دیگ را بگذاریم برای آن دنیا».
چه کنیم که اسارت دست مرد را بسته و دست نامرد را باز کرده است.

ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (40) میفرمایند: همان ها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اينكه مى گفتند: «پروردگار ما، خداى يكتاست!» و اگر خداوند بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه ها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدى كه نام خدا در آن بسيار برده مى شود، ويران مى گردد! و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى كند خداوند قوى و شكست ناپذير است. ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی
کتاب "اولین روزهای مقاومت" خاطرات، دیدهها و شنیدههای محمدرضا ابراهیمدخت از درجهداران گردان دژ و عبدالله صالحی افسر گردان 151 دژ خرمشهر است.

پادگان دژ جایی در شمال شهر خرمشهر بود. بچههای آن از ماهها قبل از شروع جنگ، در دژهای مرزی با عراق درگیر بودند و اگر کسی به هشدارها و پیش بینیهایشان توجه میکرد شاید قصهٔ خرمشهر طور دیگری رقم میخورد. حالا این کتاب روایت عبدالله و محمدرضا، دو درجهدار گردان دژ است از روزهای آغاز جنگ. بچههایی که البته هر دو از همان آب و خاک بودند و تا زخم جنگ از پا نیانداختهشان، شهرشان را رها نکردند.
در بخشهایی از خاطرات ابراهیمدخت میخوانیم:
مدتها بود مرخصی نرفته بود. همه مرخصیهایم جمع شده بود. مرداد ماه ۱۳۵۹ که شد یک ماه تمام مرخصی گرفتم، دست زن و بچههایم را گرفتم و رفتیم مشهد. با پیکان جوانان خودم رفتیم. زیارت کردیم و برگشتیم. توی راه برگشت رفتیم قم و بعد آمدیم اصفهان. میدان نقش جهان اصفهان ماشین را یک گوشه پارک کردم. رفتم توی مغازه خرید کنم. آن زمان نه روزنامه میخواندم نه اخبار گوش میدادم. عادت نداشتم. مغازهدار نگاهی بهم انداخت، با لهجه اصفهانی گفت "فرار کردید از خرمشهر؟" گفتم "کی فرار کرده؟ چی شده مگه حاج آقا؟"
- خبر نداری؟
- نه
- مگه خرمشهر زندگی نمیکنی؟
- چرا، ولی من از مشهد دارم مییام.
- خرمشهر رو گرفتن.
- یکه خوردم.
- غلط کردن، مگه الکیه که خرمشهر رو بگیرن؟!
معطل نکردم. از مغازه آمدم بیرون. اولین جایی که روزنامه دیدم خریدم. رادیوی ماشین را سریع راه انداختم که به اخبار گوش بدهم. همه خبرها از جنگ بود. گفتم "ای بابا، به خرمشهر حمله کردن." همان شبانه راه افتادیم طرف خرمشهر. جایی توقف نکردیم. تازه هوا تاریک شده بود. خسته بودم. به برادر خانمم گفتم پشت فرمان بنشیند تا کمی استراحت کنم. چند دقیقه گذشت. صدایی آمد. چشم که باز کردم دیدم ماشین از جاده منحرف شده و رفته توی خاکی. برادر خانمم خوابش برده بود. از جاده منحرف شده بود. ماشین رفت روی لولههای گاز. خدا رحم کرد و کسی چیزی نشد. ولی ماشین درب و داغان شد. راه نمیرفت.
نزدیک ممسنی شیراز بودیم. همان شبانه گشتم و یک گاراژ پیدا کردم. چراغها را خاموش کرده بودیم؛ به خاطر حمله هوایی. تعمیرکار تا نزدیک صبح روی ماشین کار کرد و درستش کرد. دست کردم توی جیبم و پول درآوردم. پولم کم بود. ولی توی حسابم پول بود. حقوق شهریور ماه را هنوز نگرفته بودم. دسته چک حقوقم را درآوردم که چک بهش بدهم. گفت «بابا برو، حالا بعد.» گفتم «نه بگو چقدر میشه، این هم چک، ببر بخوابون به حساب.»
یک ساعتی تا صبح مانده بود. روبروی بیمارستان نمازی شیراز، توی فلکه پارک کردیم، چرت کوتاهی زدیم و آفتاب نزده دوباره راه افتادیم. بین راه مدام توی فکر بودم. باورم نمیشد عراق به خرمشهر حمله کرده. از چند ماه قبل، از اول سال ۵۹، عراق لب مرز تحرکات داشت. نیرو جابجا میکرد، تانکهایش را میآورد و به خط میکرد، سکو میساخت. من درجه دار گردان دژ خرمشهر بودم. هر دو ماه یک بار، ۱۵ روز مأموریت میرفتم یکی از دژهای لب مرز. توی آن ۱۵ روز، فرمانده دژ خودم بودم. همه این تحرکات عراق را میدیدیم و مرتب به بالا گزارش میکردیم. ولی ترتیب اثر نمیدادند. میگفتند «چیزی نیست، دارن مانور میدن.» حرصم گرفته بود. آنقدر پشت گوش انداختند و سرسری گرفتند تا آخر سر عراق حمله کرد....
شادی روح شهدای پادگان دژ صلوات.
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای قادر متعال در قرآن کریم در سوره حج آیه (38) میفرمایند: مسلّماً خداوند از مؤمنان در برابر دشمنانشان دفاع و حمايت مىفرمايد، همانا خداوند خيانتكارانِ ناسپاس را دوست نمي دارد. ترجمه خانم صفارزاده
بيابان خدا و سنگرها جايي كه دم غروبش صفايي ديگر داشت. چاي جوشيده توي شيشههاي مربا چه مزهاي داشت و صداي زوزه گلولههاي توپ و خمپاره و روزي يك بار هم مهمان ساندويچهاي بمب كه هواپيماهاي عراقي روي سرما ميريختند. دشمن آمده بود كه سه روزه تمام صفا و معرفت بچههاي خوزستان را مال خود كند؛ ولي مگر گذاشتند با مرامها. درسي به دشمن دادند فراموش نشدني، روزهايي كه از آغاز تا به امروز 34 سال را پشت سر گذاشته است.
29فروردين روز ارتش و از جانگذشتگي نيروي زميني ارتش است كه هنوز هم مشغول به دفاع هستند. افسران، درجهداران و سربازاني كه كتابي را برايمان به يادگار گذاشتند به نام شاهنامه دفاع مقدس كه بيشتر شبيه قصههايي بود كه مادربزرگمان ميگفت تا با غرور به خواب برويم.

برچسبها: شاهنامه دفاع مقدس
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را قدردان رزمندگان اسلام قرار داده استو با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) می فرمایند: در ميان مؤمنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستند صادقانه ايستاده اند بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشيدند) و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى در عهد و پيمان خود ندادند. ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی
پیام مقام معظم رهبری برای شهدای هویزه. بسم الله الرحمن الرحیم
بخشی از این یادداشتها را - که سرگذشت شور انگیز و عاشقانه جمعی از جوانان انقلابی ما در میدان نبرد با دشمن متجاوز است- مطالعه کردم. درسی که این خاطره حماسهآمیز و جانگداز میدهد پیام جاودانهای برای همهی ملتها و همهی نسلها است.
درس مقاومت مردانه انسانهای بزرگی است که اراده پولادین و قدرت والای بشری خود را به ارادهی الهی متصل ساختند و آگاهانه قدم در میدان فداکاری نهادند و صحنه نبرد با دشمن اسلام را با خون خود رنگین ساختند.
دو روز پیش از این عاشورای خونین، من خود در دل بیابانهای جنوبی و شرقی هویزه این عزیزان را دیدم که شجاعانه و عاشقانه به قلب عرصه جنگ و به سوی خط تماس پیش میرفتند. تجهیزات ابتدایی و کمبودهای تدارکاتی و حتی دلسوزیها و توصیهها، در همت بلند و عزم راسخ آنان فتوری پدید نمیآورد و دل مومن و مشتاق و خونگرم و جوشانشان همه سختیها را بر آنان هموار میکرد.
معجزه انقلاب و کورههای جنگ تحمیلی از جوانان خداجوی، انسانهای بزرگی پدیدآورده است که توکل عارفان و متانت پیران را با امید جوانان و صفای کودکان در جمع کردهاند.
سراسر دوران جنگ سرشار از ماجراهای رویا گونه این راهیان شب و شیران روز است و گروه شهیدان هویزه از برجستهترین آناناند.
بیشک اگر لحظات پر معنا و پر ماجرای هر یک از این شهادتها ثبت میشد و چنانکه در این یادداشت ها آمده- به چشم میآمد غنی براین میراث معنوی برای تاریخ به جا میماند. افسوس که بهقدری که باید، همت گماشته نمیشود.
لذا این نوشتهها را که در نوع خود بی یار کم نظیر است باید قدر دانست و کوشش فراهم آورنده آن را ارج نهاد. از خداوند متعال توفیق همه این جوانان عزیز و پیروزی اسلام و مسلمین وحاکمیت و رواج ارزشهای والای قرآنی را مسئلت میکنم.
شادی روح شهدا صلوات.
برگرفته از سایت:
Read more:http://jangvazan.blogfa.com/post/1376#ixzz36gvlDLKm
برچسبها: شهدای هویزه
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای دانا و توانا در قرآن کریم در سوره حج آیه (41) میفرمایند: همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مىدارند، و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و پايان همه كارها از آن خداست! ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی
از خان به بین شهری سرسبز در استان گلستان تا مرکز آموزش 01 تهران و طی کردن آموزشهای اولیه درجهداری وظیفه و در طرح تقسیم به لشکر 88 زرهی زاهدان اختصاص یافتن و رفتن به منطقهی عملیاتی سومار ارتفاعات 402 کهنهریگ و دره سانواپا که اگر یک سه ماه تابستان آنجا خدمت کنید حتما" پوست سرتان یک بار میافتد و پوست جدید میاندازید، مثل ماری که پوست میاندازد، من به شخصه در سومار پوست انداختم.
زلیخا گفتن و یوسف شنیدن / شنیدن کی بود مانند دیدن.
بخوانید سرگذشت درجهدار وظیفهی جوان و پر انرژی ما را آقا مهدی تجر و شب 27/12/1366 و ناگهان صدای انفجاری که رزمنده مهدی تجر را از جا کند. موج انفجار او را بین زمین و آسمان برد و مجروح شدن و قطع هر دو پای جوان شمالی و خانبهبینی کتاب ما همه سرباز بودیم که آشولاش شده بود دستها و رانها و حتی گوشهایش پر ترکش شده بود و هجوم مگسها که با خود میگفتند: آخ جون گوشت تازه!
تشنگی آقا مهدی تجر ما را دیوانه کرده بود که با یاد امام حسین (ع) و یاران با وفایش و فرزندانش افتاد خود را تسکین میدهد و یاد شهدا میافتد...آقا مهدی تجر ما منتظر تیر خلاص است که دو سرباز عراقی برانکارد به دست میرسند و او را به اسارت میبرند .

ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (39) میفرمایند: به مسلمانان كه مورد قتل (و غارت) قرار گرفتهاند رخصت (جنگ با دشمنان) داده شد؛ زيرا آنها از دشمن سخت ستم كشيدند و همانا خدا بر يارى آنها قادر است. ترجمه استاد الهی قمشهای .
اينجا پادگان دژ است، پادگان حماسه ايثار، پادگاني كه در سال 1349 بر مبناي دفاعي كشور بنا نهاده شد.دولت عراق نسبت به حضور پادگان دژ در اين منطقه بسيار حساس بود.
دولت عراق حتي به مجامع بينالمللي شكايت كرده بود كه ايران اقدام به ساخت اين دژ نكند؛ ولي ايران در مرز جنوبي پادگان دژ، پادگان حميد و ديگر دژهايي را بنا كرد.
پادگان دژ بر مبناي يك گردان، به نام گردان 151 پياده دژ بنا نهاده شد كه اين گردان متشكل از 4 گروهان رزمي، يك گروهان اركان و حدود 1500 نفر پرسنل در مبناي اوليه بود.
65 كيلومتر مرز از شلمچه تا كوشك در اختيار اين دژ قرار دارد و سازمان دژ به اين صورت بود كه از 32 دژ تشكيل شده بود كه 29 دژ فعال و 3 دژ ديگر در زير آب بود.
اين 29 دژ در نزديكي مرز مستقر بودند به اين صورت كه يك فرمانده، يك معاون و 14 نفر پرسنل داشت.
فاصله هر دژ با هم 3 كيلومتر است و در قسمت شمالي و جنوبي اين مسير 65 كيلومتري 2 دژ مركزي (دژ شلمچه و دژ كوشك) قرار دارد.
در هر دو دژ مركزي فرمانده گروهانها مستقر بودند و تأسيسات بيشتري داشتند كه به غير از توپ 106 ميليمتري كه سلاح سازماني همه دژها بود، خمپارهانداز هم داشتند.

برچسبها: پادگان دژ خرمشهر
ادامه مطلب
سلام علیکم.
حمد و سپاس بیشمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدمالفدا، خدای بزرگ و بلند مرتبه در قرآن کریم در سوره حج آیه (40) میفرمایند: همانان كه به ناحق از خانه هايشان اخراج شدند [و گناه و جرمى نداشتند] جز اينكه مىگفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمىكرد، همانا صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مسجدهايى كه در آن ها بسيار نام خدا ذكر مىشود به شدت ويران مى شدند و قطعاً خدا به كسانى كه [دين] او را يارى مى دهند يارى مى رساند مسلماً خدا نيرومند و تواناى شكست ناپذير است. ترجمه استاد انصاریان.
شما را آشنا میکنم با آزاده منوچهر طالب لو:
تاریخ و محل تولد: 1316، قزوین(بوئین زهرا)
تاریخ دستگیری: 17/5/1344 مدت محکومیت: حبس ابد تاریخ آزادی: 28/5/1356
زندانهای دوران محکومیت:قصر بیسیم، قصر فیروزه
منوچهر طالبلو در سال در روستایی از توابع شهرستان قزوین متولد شد. پس از انجام تحصیلات1/9/1339 وارد خدمت ارتش شد و با همکاری شهید رضا شمسآبادی و درجهدار احمدعلی رضایی(ستوان) از گاردجاویدان شاه، نقشه ترور محمدرضا شاه پهلوی را در هنگام ورود به کاخ مرمر، پیریزی کردند و توانستند شاه را زخمی کنند. این ترور توسط ایادی شاه سرکوب و سرباز رضا شمسآبادی توسط یکی از اعمال رژیم به نام استوار ساری به شهادت رسید.
درجهدار منوچهر طالبلو با همرزم دیگرش احمد علی رضایی به اتهام ترور شاه محاکمه شدند و پس از صدور حکم اعدام برای آنها، هر دو به زندان قصر فیروزه انتقال یافتند. آنها بعد از شش ماه توسط دادگاه تجدید نظر با یک درجه تخفیف محکوم به حبس ابد شدند.
منوچهر طالب لو در بارهی آشنایی اش با سربازشهید رضا شمس آبادی می گوید: « اولین برخورد من با شهید شمس آبادی در پادگان باغ شاه(پادگان حُر) در سال 1343 شکل گرفت. در آنجا من برای اولین بار او را دیدم. نقطهی مشترک این آشنایی بین ما، علاقهی من و شمس آبادی نسبت به نماز بود. نماز خواندن و همین طور نزدیکی هایی که از نظر فکری و عقیدتی با هم در مورد اسلام داشتیم، سبب این دوستی شد.
توی پادگان زیر سایهی خنک یک درخت نارون، گلیم کوچکی انداخته بود و همان جا نماز می خواند که دید سرباز جوانی به او نزدیک می شود. سرباز جوان آمد کنار درخت ایستاد و در تمام حالات نماز خواندن که او به رکوع و سجود و قیام برای خدای قادر اقدام میکرد، نظاره گر او بود و نگاهش می کرد. آستین های هر دو دست را بالا زده بود و با انگشتان خیسِ آبش، آبی را که از زیر چانهی تازه سبزشده اش می چکید، می گرفت. بعد، نماز او که تمام شد، یک قدم به طرفش برداشت و زیر لب گفت: قبول باشد برادر! نگاهی به اطرافش انداخت و شروع کرد به کندن پوتین هایش کرد و پرسید: اجازه هست؟ پرسیده بود؛ اما منتظر جواب طالبلو نماند. جوراب هایش را از جیب هایش درآورد و فرو کرد توی پوتینهایش و سپس روی گلیم نخ نمای تمیز، پای مهر و سجادهی او ایستاد و قامت به نماز بست و شروع به نماز خواندن کرد.
ادامه مطلب
