سلام علیکم.

خداوند در قرآن در سوره‌ی انفال آیه‌ی (17) ( مارمیت اذ رمیت و لکن‌الله رمی ) می‌فرمایند: [به كشتن دشمنان بر خود مباليد] شما آنان را نكشتيد، بلكه خدا آنان را كشت. [اى پيامبر!] هنگامى كه به سوى دشمنان تير پرتاب كردى، تو پرتاب نكردى، بلكه خدا پرتاب كرد [تا آنان را هلاك كند] و مؤمنان را از سوى خود به آزمايشى نيكو بيازمايد زيرا خدا شنوا و داناست. ترجمه‌ی استاد انصاریان 

اعتراض یکی از فرماندهان ارتش به اظهارات سردار علایی/ چرا 48هزار شهید ارتش را نادیده     میگیرید؟

سیاست > نظامی - میزگرد خبرآنلاین با موضوع بررسی ابعاد عملیات کربلای - 4 که چندی پیش با حضور سردار حسین علایی فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه و سردار اسماعیل کوثری فرمانده سپاه محمد (ص) برگزار شد با واکنش یکی از فرماندهان ارتش همراه بود.

به گزارش خبرآنلاین در آن میزگرد  سردار علایی اظهاراتی درباره حضور نيروهاي ارتش و سپاه در خط مقدم جبهه ها داشت که  موجب اعتراض امیر احمد اسدی یکی از فرماندهان ارتش قرار گرفت. وی با ارسال متنی به خبرآنلاین نسبت به این اظهارات اینگونه واکنش نشان داد: 


با سلام و احترام و با درود به ارواح پاک و ملکوتی شهدای گلگون کفن دوران دفاع مقدس

جای تعجب است که چرا در سالی که مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا به نام همدلی و همزبانی نامگذاری فرموده اند چنین سخنانی تفرقه افکن مطرح می شود و حقوق دیگر ارگان ها که به جلوه گری نمی پردازند تضییع می گردد.

در بخشی از این مصاحبه چنین عنوان شده است که: {البته ارتش در طول جنگ هیچ گاه قدرت عملیات در خط مقدم را نداشت...}

سعدی علیه الرحمه چه زیبا می فرمایدکه: ندارد کسی با تو ناگفته کار/ ولیکن چو گفتی دلیلش بیار

در راستای سخن همرزمانی که معتقدند ارتش توان شرکت در خط مقدم را نداشت چند جمله عرض می کنم:

از آنجایی که خط مقدم واژه ای ست که در فرهنگ و ادبیات نظامی بار معنایی ویزه ای دارد، پرسش بنده این است که اگر ارتش توان شرکت در خط مقدم را نداشت، پس چه نهادی طراحی و اجرای عملیات های آزادسازی میمک و ثامن الائمه ( ع) را به انجام رسانید؟

آیا نقش تاثیرگذار و مقتدرانه نیروهای مخلص و فداکار ارتشی در عملیات های تاریخی و سرنوشت سازی همچون طریق القدس،فتح المبین،بیت المقدس و ..... را می توان از یاد برد؟ (قولو الحق ولو علی انفسکم)

آیا منصفانه است که نقش 48000 شهید سرافراز ارتش نادیده گرفته شود؟

 آیا اعمال قهرمانانه  شهید سرلشکر عباس دوران و دیگر خلبانان شجاع و شهید از نهاجا و شهدای عملیات ناوچه پیکان، مروارید از نداجا موید حضور ارتش در خط مقدم نیست؟

متن کامل را در خبرآنلاین بخوانید

http://www.khabaronline.ir/

شادی روح شهدای جنگ تحمیلی صلوات.


برچسب‌ها: چهل و هشت هزار شهید ارتش , سرتیپ 2 احمد اسدی , سردار اعلایی , سردار کوثری

تاريخ : سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ | 16:57 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |
سلام علیکم.

عید سعید فطر،

 

عید بندگی ،

 

 بر شما مبارک باد

 

شادی روح شهدا صلوات.


برچسب‌ها: عید فطر

تاريخ : شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ | 4:43 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

 

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « درباره آنچه نمى‏ شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى‏ گيرند و گواهى مى ‏دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده

خاطرات 27/5/1367 جناب سرهنگ علی محمد ملکوتی خواه وقتی آتش‌بس اعلام شد. جز من، جناب سرهنگ حاج انزابي و ستوان شهبازي، هيچ كدام از پرسنل كادر در تيپ حضور نداشتند.

در اين لحظه جناب سرهنگ حاج انزابي به من مأموريت داد كه با تعدادي از سربازان، براي جمع‌آوري پيكر مطهر شهداي به جا مانده در منطقه اقدام كنم. با خودروي تويوتا به طرف خط مقدم حركت كرديم. هيچ نیرویی در بيابان‌ها نبود و ترس آن را داشتم كه هر لحظه اسير شوم. با خودروي تويوتا، همچنان به سمت خط مي‌رفتيم. از پل كرخه، سه راهي قهوه‌خانه و سه راهي فكه گذشتيم، به پل رودخانه‌ي دويرج كه رسيديم، متوجه شديم كه عراقي‌ها دو دستگاه تانك ما را روي آن پل زده و تعداد چهار نفر از همكاران را شهيد كرده‌اند.از خودرو پياده شديم.

هنگامي كه به پيكر شهدا نزديك شديم، متوجه شديم كه به علت گذشت چند روز از شهادت آنان در بيابان گرم، قادر به جا به جايي آن‌ها نيستيم. به هر قسمت از بدن شهدا كه دست مي‌زديم، جدا مي‌شد.

با خودروي تويوتا به پايگاه تيپ آمديم و گزارش كار را به سرهنگ حاج انزابي داديم. به وي پيشنهاد كرديم كه يك رول نايلون خريداري شود تا بتوانيم پيكر شهدا را در داخل آن قرار دهيم و با تويوتا به معراج شهدا ببريم. ايشان بلافاصله، دستورِ خريدِ يك رول نايلون را صادر كرد.


برچسب‌ها: خاطرات , اسارت , شهادت , سرهنگ حاج انزایی

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ | 0:27 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

  حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای قادر متعال در قرآن کریم در سوره حج آیه (38) می‌فرمایند:  مسلّماً خداوند از مؤمنان در برابر دشمنانشان دفاع و حمايت مى‏فرمايد، همانا خداوند خيانت‌كارانِ ناسپاس را دوست نمي دارد. ترجمه خانم صفارزاده

شیخ کلینی در اصول كافى،جلد 2، صفحه 236 و 237، می‌فرمایند.

امیرالمومنین على(ع)فرمودند:

شيعيان ما كسانى هستند كه؛
در راه ولايت ما
 بذل و بخشش مى‏‌كنند.
در راه دوستى ما به يكديگر
 محبت مى‏‌نمايند.
در راه زنده نگه داشتن امر و مكتب ما به
 ديدار هم می‌روند.
چون خشميگين شوند،
 ظلم نمى‌‏كنند.
چون راضى شوند،
 زياده روى نمی‌كنند.
براى
 همسايگانشان مايه بركت هستند.
و نسبت به هم‏نشينان خود در
 صلح و آرامش‌اند.

رزمندگان اسلام باقی‌مانده از دوستان شهیدتان: یوسف کاهدوز، احمد کاظمی، صیاد شیرازی، حسن باقری، علی‌اکبر شیرودی، مهدی زین‌الدین، سید موسی نامجوی، محمد بروجردی،  محمدحسن بادینلو، حسن تهرانی مقدم، غلامرضا مخبری، حسن علیمردانی، سید مهدی صابرهمیشگی، بهرام کرامت، عباس بابایی، محمد علیان‌نژادی، عبدالله تقویان، محمد مقیمیان، محمد مربی، رضا دستواره، سیروس مرزی، محمدحسین شریف‌قنوتی، آقابزرگ میرانی، محمد‌حسن پریمی، حسن آبشناسان و مصطفی چمران در وضعیت فعلی شما چگونه‌اید.

 بنشینید و با خود خلوت کنید و  به وجدان خود پاسخ دهید که چگونه‌اید؟

 خوشا به سعادت قبول شدگان.  التماس دعا.

شادی روح شهدا صلوات.

 شادی روح دوستان شهیدتان صلوات.

 



تاريخ : جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ | 0:23 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

 سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای هدایت‌گر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت می‌فرمایند:« و آن كسانى كه در راه دين ما [ از هر جهت و در حدّ توان‏] مخلصانه مجاهده مى ‏كنند، به طور مسلّم ما آن‌ها را با الهامات به طرق مختلف به طى كردن مدارج الهى به سوى راه‌هاى خودمان هدايت خواهيم فرمود و  محقّقاً خداوند آن بى‏ همتا پشتيبانِ نيكوكرداران است.ترجمه خانم صفارزاده

جناب سرهنگ جعفری نحوه اسیر شدن خود و گردانش را از روز 28/5/1367 این‌گونه نقل می‌کنند.

گردان ما قبل از عملیات 21/4/1367 پشت خط مقدم جبهه در منطقه‌ی عملیاتی شرهانی زبیدات به عنوان احتیاط تیپ 1 لشکر 21 حمزه مستقر شده بود. بعد از عملیات 21/4/1367 بود. از مرخصی آمده بودم سرحال و قبراق 24 ساعت با فرمانده گردان حاج مهدی با هم بودیم و ایشان به مرخصی رفت و مسئولیت را به من سپرد یک فانسقه و یک کلت کالیبر 45 به دستم داد و با خنده گفت:« اینها را تحویل عراقی‌ها ندهی».

با دستور فرمانده لشکر 77 پیاده خراسان قرارشد روز 28/5/1367 همراه یگان‌هایی از ژاندارمری، خطوط خالی پدافندی در شمال‌غرب پاسگاه فکه را اشغال کنیم و این حرکت باید قبل از ساعت شش صبح روز 29/5/1367 یعنی با شروع آتش‌بس انجام می‌گرفت.

 


برچسب‌ها: خاطرات , اسارت , شهادت , لشکر 77 پیاده

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ | 0:19 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم     کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای هدایت‌گر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت می‌فرمایند:« و آنان كه در (راه) ما (به جان و مال) جهد و كوشش كردند محققا آن‌ها را به راه‏ هاى (معرفت و لطف) خويش هدايت  مى ‏كنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است.ترجمه استاد الهی قمشه‌ای

حضرت امام خميني(ره)فرمودند: «اگر روزي اسرا برگشتند و من نبودم سلام مرا به آن‌ها برسانيد و بگوييد خميني در فکرتان بود».

قبل از انتخابات شورای شهر تهران بود که جناب سرهنگ حاج احمد حیدری از من خواست که در انتخابات شورای شهر به سرکار خانم معصومه آباد رای دهم با این که می‌دانست من اعتقاد دارم خانم‌ها باید در منازل کارهای خانه را انجام بدهند و کارهای بیرون از خانه باید توسط مردان انجام شود. از طرف دیگر من نسبت به حقوق زنان در غیابشان همیشه طرف‌دار زنان هستم و حاج احمد و امیر محمدی هم می‌گویند محمد زن ذلیل است، مع‌الوصف معتقد به حضور خانم‌ها در اجتماع امروز و نشستن سر یک کلاس دانشگاه و کار کردن زنان و بی‌کار بودن جوانان نیستم.

 مَنِ رزمنده! داخل مترو! در پارک! چمن‌های پشت خانه! از برخوردهای دختران با پسران و صحبت‌هایشان سرخ وسفید می‌شوم، حیا می‌کنم و خجالت می‌کشم. ای خدا ! محرم و نامحرم چه شد!

حاج احمد آقا حیدری گفت: پیشنهاد می‌کنم سرگذشت این خانم را بخوان ایشان از آزادگان است اگر دیدی لیاقت دارد رای بده. سرگذشت این خانم در کتابی با عنوان من زنده‌ام نوشته شده است.

دوران کودکی و نوجوانی و وضعیت زندگی ایشان را خواندم چندین مرتبه آن‌قدر خندیدم که روده بُر شده بودم اطرافیان من در خانه می‌پرسیدند چه نوشته که این قدر می‌خندی و کتاب را می‌بندی و دوباره شروع می‌کنید.

در بخش هجوم عراق و شروع جنگ و به اسارت در آمدن ایشان و سایر رزمندگان و حوادث بعدی چندین بار به پهنای صورت گریه کردم. 


برچسب‌ها: من زنده‌ام , اسارت , بیمارستان خرمشهر , جاده آبادان

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ | 0:16 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای قادر متعال در قرآن کریم در سوره حج آیه (38) می‌فرمایند:  مسلّماً خداوند از مؤمنان در برابر دشمنانشان دفاع و حمايت مى‏ فرمايد، همانا خداوند خيانت‌كارانِ ناسپاس را دوست نمي دارد. ترجمه خانم صفارزاده

حجت‌الاسلام قاسم وفا در شب خاطره‌ها که در  چهارم تیر ماه 1394 در تالار اندیشه حوزه‌هنری برگزار شد. خاطرات روز 21/4/1367 خود را این‌گونه نقل می‌کند:

 « خاطره دیگری دارم که خاطره‌ی بسیار تلخی است، خاطره‌ام برمی‌گردد به روز 21/4/1367، تاکتیک دشمن، تاکتیک متحرک بود. دفاع در برابر این تاکتیک بسیار مشکل بود. من همیشه و در دوران مختلف روضه‌ی قتلگاه را می‌خواندم؛ اما تا آن زمان نتوانسته بودم معنای حقیقی این روضه را بفهمم. در آن روز تلخ و دردناک بمباران نیروهای دشمن باعث شده بود که خودروهای فرمانده‌هان منهدم بشود. خودروی ما هم کج شده بود و آسیب دیده بود تلاش کردیم و آن را دوباره به جاده آوردیم. دشمن همچنان جاده را مدام بمباران می‌کرد. آنچه آنجا دیدم بسیار تأسف‌آور و دردناک بود. بیش از این دیگر چیزی نمی‌گویم و فکر می‌کنم تا همین جا کافی است.

شادی روح شهدای 21/4/1367 صلوات.


برچسب‌ها: خاطرات , حاج آقا وفا , اسارت , روضه‌ قتلگاه

تاريخ : پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴ | 1:2 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای هدایت‌گر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت می‌فرمایند:« و آنان كه در (راه) ما (به جان و مال) جهد و كوشش كردند محققا آن‌ها را به راه‏ هاى (معرفت و لطف) خويش هدايت مى‏ كنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است. ترجمه استاد الهی قمشه‌ای

مطلب با محتوای بررسی عملکرد شورای امنیت سازمان ملل متحددر جنگ عراق علیه ایران  نوشته‌ی برادر بزرگوار و استاد راهنمای من جناب سرهنگ علی سجادی انصاری برگرفته از سایت   http://maarefjang.ir/  معارف جنگ سپهبد شهید علی صیادشیرازی تقدیم به شما خوانندگان خوب و گرامی مطلب خوبی است بخوانید.

مقدمه:

سازمان ملل متحد که متعاقب جنگ جهانی دوم و پس از فروپاشی جامعه ملل پدید آمد، وظیفه حفاظت از صلح و امنیت در سراسر جهان را بر عهده گرفته است. این سازمان هر چند ارکان و نهادهای وابسته متعددی دارد، اما سه رکن اساسی آن یعنی مجمع عمومی، دبیر کل و شورای امنیت از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار هستند.
از بدو تشکیل این سازمان در سال 1945 تاکنون، هر گاه برخورد و منازعه و جنگی در هر نقطه از جهان به وقوع پیوسته، همه چشم ها به سوی این سازمان و واکنش آن دوخته شده است تا ببینند به وظیفه خطیری که بر عهده گرفته، چگونه عمل می نماید.


برچسب‌ها: شورای امنیت سازمان ملل , قطعنامه‌ها

ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴ | 1:0 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « در باره آنچه نمى ‏شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى‏ گيرند و گواهى مى ‏دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده.

 خاطرات ستوانیکم محمد مطواعی از روز 23/4/1367، در منطقه‌ی عملیاتی شرهانی دوست داشتید بخوانید.

وقتی که شب گذشته هوا تاریک شده بود از جاده‌ی اسفالت دهلران- اندیمشک عبور کردیم و به سمت ارتفاعات عقب جبهه حرکت کردیم تا صبح راه آمدیم چیزی که نمی‌دیدیم فقط راه می‌‌آمدیم هوا کم کم داشت روشن می‌شد هر چه بیشتر می‌آمدیم تپه‌های جلو وبلندی آنان خود نمایی بهتری می‌کرد وقتی می‌دیدیم کجا برویم به کدام سمت برویم معنی بیشتری پیدا می‌کرد چون نیت داشتیم که تا اندیمشک پیاده برویم تشخیص دادیم که باید به سمت چپ برویم هر چه به چپ‌تر برویم بهتر است. به کدام سمت چپ رفتن برای ما ارزش زیادی داشت.

من و جناب سرلکی و چهار نفر از برادران سرباز تبادل نظر می‌کردیم کدام طرف‌تر( این یک لغت من درآوردی است) برویم یکی از برادران سرباز گفت: « خدایا کمک  کن»! چند قدمی رفتیم که كجا برويم، معني پيدا كرد.

 قربان بزرگي و عظمت خداوند كه بندگانش را گمراه نمي‌خواهد، صداي پارس سگي را شنيديم؛ اين حيوان به ما مي‌فهماند به اين طرف بياييد به سمت صدای من زبان بسته بیایید. تندتر حركت كرديم. مگر مي‌رسيم؟ آن‌قدر رفتيم تا به صدا نزديك شديم تپه ماهور و رودخانه‌هاي خشك فصلي بود كه بالا و پايين مي‌رفتيم. پهنای آخرین رودخانه‌ را كه بالا آمديم، خدايا چه ديديم! آخور گوسفندانی كه با سيمان درست كرده بودند و داخل آن آب بود نفهمیدم چطوری رسیدم به آخور با دیدن آب برقی در چشمان و خنده‌ای به لبان با تمام وجود آمد.

سر را داخل آخور كرده حالانخور كي‌بخور سيراب كه شديم یواش یواش چشمانمان روشن‌تر شد شصت، هفتاد متر جلوتر حوضچه‌ی اصلي آب را ديديم. همگی با هم به سمت چاله‌ی سیمانی رفتیم،

دیدم که چندین نفر از نيروهاي ايراني قبل از ما به اين محل رسيده بودند و در اطراف این چاله سیمانی و زیر درختان کنار مشغول استراحت هستند.

صدای تانک از فاصله‌های دور به گوش می‌رسید چیزی دیده نمی‌شد؛ ولی چند دقيقه‌اي نگذشته بود كه تانك‌هاي عراقي به اين محل حمله كردند. لحظاتي بعد گلوله و آتش و دود بود كه آنجا را فرا گرفت!  همه‌ی افراد شروع به در رفتن و فرار از مهلکه كردند! در این شرایط چهار نفر سربازان همراه ما با بقیه رفتند کجا برای من معلوم نبود آن‌ها از ما جدا شدند.


برچسب‌ها: خاطرات , اسارت , جناب سروان , زبیدات

ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴ | 0:54 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

 

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خداوند قهار در آیات 11 تا 14 سوره الفجر می‌فرمایند: همان‌ها که در شهرها طغیان کردند و در آن‌ها فساد را به اوج رساندند. پس پروردگارت تازیانه‌ی عذاب را بر سرشان گرفت.به تحقیق پروردگار تو البته در کمین است. راست و درست گفت خداوند بزرگ و بلند مرتبه.

  عملیات رسوایی در ادامه‌ی مطلب


برچسب‌ها: عملیات مرصاد , شهید صیاد , منافقین

ادامه مطلب
تاريخ : پنجشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۴ | 0:49 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

بنده‌ی خدا باید حمد و سپاس ‌گوید خداوندی را که چه خواهش کنی و چه خواهش نکنی خیر دنیا و آخرتش را به بنده‌اش می‌دهد و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در سوره محمد  آیه (7)  می‌فرمایند: اى اهل ايمان، شما اگر خدا را يارى كنيد (يعنى دين و پيغمبر خدا را) خدا هم شما را يارى كند و ثابت قدم گرداند. ترجمه استاد الهی قمشه‌ای.

در ادامه‌ی جمع‌آوری مطالب هوانیروز برای تدریس متوجه مقدورات هوانیروز شدم که برای خودم جالب بود از این رو که برای تایپ انگشتی مطالب زحمت کشیده بودم این قطعه از مطالب آماده شده را تقدیم شما عزیزان می‌نمایم. ان‌شا‌ءالله مفید واقع شود.

مقدورات یا توانمندی‌های یا محاسن هوانیروز این‌گونه است: تنظیم تیر توپخانه و خمپاره، شناسایی فرماندهی و کنترل، دیده‌بانی، عکاسی هوایی، اسکورت ستون‌های زمینی، عملیات ویژه، عملیات مردم یاری، به تاخیر انداختن تحرک دشمن به وسیله آتش و حمل و نقل نیروی انسانی (هلی‌بٌرن ) و اسکورت بالگردهای حامل نفرات و تخلیه‌ی مجروحان از داخل میدان نبرد، تأمین جناحین یک یگان در تک و پشتیبانی آتش که در پشتیبانی آتش خلبانان تیزپرواز هوانیروز چه کردند را بخوانید؛

در عملیات ثامن‌الائمه(ع) با طلوع خورشید روز 5/7/1360، پروازهای عملیاتی خلبانان تیزپرواز هوانیروز در راستای پشتیبانی آتش از تیپ‌های 1 و 2 و 3 لشکر 77 پیاده خراسان و سایر رزمندگان در منطقه‌ی عملیاتی شرق رودخانه‌ی کارون برای تحقق فرمان امام خمینی (ره) - حصر آبادان باید شکسته شود - آغاز شد و چندین دستگاه تانک و نفربر و خودروهای حامل مهمات نیروهای عراق منهدم گردید. سپس به در خواست یگان‌های تک‌ور تیم‌های آتش وارد منطقه می‌شدند و  با توجه به هموار بودن منطقه سنگرهای مجتمع دشمن و ادوات زرهی آنان مورد اصابت موشک و راکت‎های خلبانان شجاع قرار می‌گرفت.


برچسب‌ها: پشتیبانی آتش هوانیروز , هوانیروز , بالگرد‌ها , مقدورات هوانیروز

ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ | 4:25 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « درباره آنچه نمى ‏شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى ‏گيرند و گواهى مى ‏دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده.

 سرباز وظیفه حسن رنجکش خاطرات 21/4/1367 خود را این‌گونه نقل می‌کند.

یک روز صبح زود عراق آتش شدیدی در منطقه ریخت. آن‌قدر سنگین بود که حتی فرصت اینکه چند قدمی سنگر حرکت کنیم را نداشتیم. تدارک خیلی وسیعی را برای این عملیات دیده بودند و شاید بیشترین تجهیزات و نیروهایشان را مستقر کرده بودند. حدود یک ساعتی ادامه داشت. صدای انفجار گلوله توپ‌ها به‌حدی بود که ما صدای همدیگر را نمی‌شنیدیم. ارتباطمان با گروهان‌های 1و2و3 قطع شده بود. سروان ملکوتی‌خواه شتاب‌زده به ما نزدیک شد و گفت: بجنبید. فرصت ندارید. فرمانده گروهان یکم شهید شده و من بایستی سریعاً فرماندهی آن گروهان را برعهده بگیرم. بچه‌ها مردانه می‌جنگیدند؛ ولی آن‌ها ناجوانمردانه حتی با استفاده از سلاح های شیمیایی دنبال موفقیت بودند. عراقی‌ها خیلی به ما نزدیک شده بودند. چندین گردان زرهی و لشگر پیاده با پشتیبانی هوانیروزشان در منطقه موسیان و زبیدات وارد عملیات شده بودند.

سروان می‌گفت: شما بروید من خودم می‌دانم چه کنم.

گفتم: ولی شما ...

فریاد ‌زد: می‌گویم برو ...


برچسب‌ها: خاطرات , سرباز , اسارت , امداد غیبی

ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ | 4:20 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای هدایت‌گر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت می‌فرمایند:« و آنان كه در (راه) ما (به جان و مال) جهد و كوشش كردند محققا آن‌ها را به راه‏ هاى (معرفت و لطف) خويش هدايت مى‏ كنيم، و هميشه خدا يار نكوكاران است.ترجمه استاد الهی قمشه‌ای

نمی‌دانم شما امروز چندمین روز زندگی خود را سپری می‌کنید و چند روزتان است؛

اما این را بدانید که خلبان حسین لشگری 6410 روز از بهترین روزهای زندگی و جوانی خود را در اسارت طی نموده است.

امیر خلبان آزاده حسین لشگری که ملقب به سیدالاسرا است در کتاب 6410 خاطرات خود را نوشته خاطرات هجده سال اسارت در زندان‌های عراق.

 بعد از جسارت صدام و پاره کردن قرداد 1975 الجزایر ایشان داوطلب پاسخ‌گویی به صدام شد که پس از انجام مأموریت بمباران منطقه تجمع عراقی‌ها در زرباطیه به هنگام آماده شدن نیروهای عراقی برای شروع حمله به ایران اسلامی، هواپیمایش مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفت و به اسارت نیروهای عراقی درآمد. وی پس از 16 سال اسارت، به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد، در روز هفدهم فروردین سال 1377 به ایران اسلامی بازگشت.

می‌خواهم شما را با آزاده‌ی که مدت شش‌هزار و چهارصد و ده روز از عمر با برکت خود را در زندان‌های عراق اسیر بوده است پیوند دهم. ایشان می‌فرمایند:« در سه ماهه‌ی اول اسارت در سلول انفرادی بودم و پس از آن در مدت هشت سال با حدود شصت نفر دیگر از هم‌رزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شدم».


برچسب‌ها: آخرین اسیر , خلبان لشگری , شهید لشگری , کتاب 6410

ادامه مطلب
تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ | 4:16 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « درباره آنچه نمى‏شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى‏گيرند و گواهى مى‏دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده.

 اگر تمایل دارید خاطرات روز 22/4/1367 ستوانیکم محمد مطواعی را بخوانید. بی ضرر هم نیست!!!

در صبح 22/4/1367، وقتی که عراقی‌ها را سد راه خود دیدیم به ناچار به سمت غرب منطقه حرکت کردیم به جای رفتن به سمت اندیمشک مجبوری به طرف شهر موسیان رفتیم.آن‌قدر راه رفتیم که هوا روشن شد. وقتی هوا روشن شد چون منطقه آلوده بود و عراقی‌ها در منطقه پخش بودند باید خود را پنهان می‌کردیم از دور سنگری را دیدیم که در زمین حفر شده بود وقتی نزدیک شدیم مشاهده کردیم که كشاورزان منطقه چاله‌اي در زمين براي انبار كردن وسايل خود كنده بودند داخل چاله شديم كف چاله گلي بود كه آب خورده بود وقتي آب روي خاك‌رُس جمع شود و ته‌نشين شود اين خاك‌رُس‌ها ترك‌هاي آن‌چناني می‌خورند، داخل اين چاله تعدادی قورباغه هم جمع شده بود. و مقدار زيادي گندم با پوست آنجا بود، وقت خوردن صبحانه بود از اين گندم‌ها برداشتيم تا بخوريم با دستانمان شروع به پوست كردن گندم شديم؛ پوست گندم‌ها زير ناخن‌ها مي‌رفت و پوست كردن مشكل بود، يك كمي از گندم‌ها را به هر روش كه مي‌توانستيم خورديم. 


برچسب‌ها: خاطرات , زبیدات , شهادت , اسارت

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ | 1:15 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا، خدای هدایت‌گر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت می‌فرمایند:« و كسانى كه در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد كردند به يقين آ‌ن‌ها را به راه‏ هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمايى مى‏كنيم، و همانا خداوند با نيكوكاران است. ترجمه حضرت آیت‌الله مشکینی

خلبان جواد فكوري، افسري پارسا و پايبند به انجام فريضه‌هاي ديني و رعايت مباني انضباطي و نظامي بود. راهي را كه برگزيده بود، آگاهانه بود. همين، مايه گرايش شديد او به اسلام مي‌شد؛ تا آنجا كه نماز، قرآن و روزه‌اش ترك نمي‌شد. او در منش و رفتار علي گونه بود. سخن ماندگارش به هنگام سپردن مسووليت به فرمانده بعدي نيروي هوايي نشاني از رفتار مولايش، علي(ع)، داشت كه گفت: «مولا، علي(ع)، مي فرمايد: دنيا؛ همچون مسافرخانه اي است كه امشب توقفگاه من است و فردا از آن ديگري است. دل بستن به امكانات و مقدورات دنيوي چيزي بيهوده است. من نيز هرگز چنين نكردم.» رفتار و منش فكوري هم نمايانگر اهميت ندادن او به مال و دنيا است. وي در دستگيري از ديگران كوتاهي نمي‌كرد و شهادت، پاداش آن هم كوشندگي‌ها بود.

 او می گفت: «ارتش جمهوری اسلامی ایران هم دوش با سایر رزمندگان، پاسداران دلیر و نیروهای بسیج، به طور قطع پیروز خواهد شد و امیدوارم در آینده ای نه چندان دور به این هدف نهایی خود، كه پیروزی است برسیم.»
و در مصاحبه ای گفته بود: «ما اگر خود را به مرحله ی خودكفایی و استقلال اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی نرسانیم، مسلماً نمی توانیم ادعا كنیم كه انقلاب را به پیروزی رسانده ایم. این جنگ تحمیلی برای هر چه بیشتر وابسته كردن امپریالیسم و به دنبال محاصره ی اقتصادی علیه این ملت توسط امریكا طرح ریزی شده و ما باید بدانیم برای كسب پیروزی در این جنگ، همچون مسلمانان صدر اسلام در شعب ابیطالب، كه سه سال تمام در دره ای خشك و در شرایط دشوار اقتصادی زندگی كردند و حاضر به وابستگی نشدند زندگی كنیم، اگر شده با چنگ و دندان بجنگیم و ایمان داشته باشیم، خدا به ما یاری خواهد كرد.»

نکته‌ی اخلاقی از کسانی که از مطلب شهدا برای تبلیغات غیر شهیدی استفاده نمایند راضی نیستم. به خصوص تبلیغات فروش اجناس  ...

جواد فکوری

شادی روح شهدا صلوات.


برچسب‌ها: شهید فکوری , خلبان شهید , چنگ و دندان , نیروی هوایی

تاريخ : سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ | 1:9 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « در باره آنچه نمى‏ شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى ‏گيرند و گواهى مى‏ دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده.

« جناب سرهنگ حبيب‌الله ملكوتي‌خواه خاطرات 21/4/1367 خود را این‌گونه تعریف می‌کند: در سال 1364 در اوج دوران جنگ ايران و عراق، وارد ارتش شدم و پس از اتمام دروس و دوره‌هاي طولي و عرضي، براي ادامه‌ي خدمت وارد منطقه‌ي عملياتي جنوب كشور (منطقه‌ي عين خوش) گرديدم و در دو عمليات كربلاي - 5 و نصر- 7 شركت داشتم. من دو بار در جنگ مجروح شدم و پس از بهبودي نسبي مجروحيت دوم، پس از ورود به منطقه، به اسارت نيروهاي متجاوز عراقي در آمدم؛ اما بيست و يكم تيرماه سال 1367، روزي است كه هرگز فراموش نخواهد شد. روزي كه دشمن به طور ناجوانمردانه با استفاده از سلاح‌هاي شيميايي، خط مقدم و پشت واحدهاي لشكر 21 حمزه را شيميايي كرد و سپس با چندين لشكر پياده مكانيزه و از راه زمين و هوا، به ما  حمله كرد.

من فرمانده‌ي گروهان ادوات گردان- 786 تكاور تیپ 2 لشکر 21 حمزه بودم. گروهان من روي خط مرزي و گروهان‌هاي پياده كمي جلوتر از ما در منطقه‌ي پراكندگي حضور داشتند. من در حال استراحت بودم كه ساعت حدود ده صبح، دشمن گردان ما را هدف گرفت.


برچسب‌ها: خاطرات , گروهان ادوات , گردان , 786 تكاور

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ | 1:7 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را قدردان شهدا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی خداوند در قرآن سوره احزاب آیه (23) می‌فرمایند: از مؤمنان مردانى‏اند كه آنچه را با خدا بر سر آن پيمان بستند (كه در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آن‌ها به نذر خويش وفا كردند (شهيد شدند) و برخى از آنان انتظار مى‏كشند، و هيچ تغييرى (در پيمان خود) ندادند.ترجمه آیت‌الله مشکینی

در مرداد ماه سال 1312 درخانواده­ای متوسط، مؤمن و میهن­ دوست در شهر رشت پا به عرصه‌ی وجود گذاشت. پدرش از کارمندان شهربانی و مادرش زنی مؤمن، خانه­ دار و حافظ قرآن بود.  در سال 1332 وارد دانشکده افسری شد و پس از گذراندن دوره‌ی دانشکده افسری، خدمت نظامی خود را در استان فارس و شهر کازرون شروع کرد.

من سرهنگ ستاد ایرج نصرت زاد ،جانم فدای ایران

 

مدتی بعد به شیراز منتقل شد و در تیپ 55 هوابرد خدمتش را ادامه داد. در آن تیپ از فرماندهی گروهان تا فرماندهی گردانی مسئولیت داشت و همانجا موفق به اخذ گواهی نامه استادی در رشته چتربازی و دوره رنجر شد. سپس به آلمان اعزام شد تا برخی فنون عالی نظامی را در آنجا آموزش ببیند.

سرهنگ ایرج نصرت‌زاد در ایام پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه پس از آن در ستاد نیروی زمینی مشغول به کار شد. پس از آن که عوامل تجزیه‌طلب بیگانه، کردستان را آماج فعالیت‌ها و اهداف شوم خود قرار دادند، او از جمله نیروهای فداکار و شجاع نیروی زمینی بود که داوطلب مبارزه با ضدانقلاب شد.


برچسب‌ها: ایرج نصرت زاد , ضدانقلاب , سد قشلاق سنندج , سرهنگ نصرت زاد

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ | 1:0 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « درباره آنچه نمى ‏شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى ‏گيرند و گواهى مى ‏دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده.

ستوان دوم علی محمد ملکوتی خواه از حوادث و خاطرات 21/4/1367خود این گونه ‌می‌گوید.

روز 21/04/1367 فرا رسيـد. ساعت شش صبح بود. تلفن اف-ايكس به سنگر فرمانده‌ي گردان وصل شد. من هم در سنگر بودم كه ستوانيكم مطواعي به فرزندش- كه در آن زمان يك دختر كوچك پنج ساله بود- گفت: «دخترم! براي ما يك شعر بخوان».

او هم اين شعر را خواند: «اگر من شهيد شدم تو اين بيابون، سلامم را به امام برسون.»

هنوز تلفن تمام نشده بود كه تك دشمن شروع شد. صداي غرّش توپ‌ها و صفير گلوله‌ها- كه با شعله‌ي آتش و دود غليظ، توأم شده بود- لحظه‌اي آرام نمي‌شد.

توي آن آتش و دود بمباران كه هر كس به فكر رفتن به عقب بود؛ ستوانيكم سيروس مرزي- يك پيرمرد 44 ساله كه سمت فرماندهي گروان اركان را داشت و مثل يك جوان دنبال سربازها بود و آب و غذاي افراد گردان را آماده و بچه‌ها را تدارك مي‌كرد- نزد ما آمد. ستوانیکم مطواعي به نامبرده گفت: «مرزي! مقداري وسايل ضروري را جمع كن و با خود به عقب ببر و به غذا نظارت كن كه  اگر آتش كم شد، بتواني غذا را به موقع به خط برساني.»

به عقب نمی‌رفت و اصرار داشت كه دستورات لازم را داده است.

مطواعي به ايشان گفت: «به عقب برو».

اين پيرمرد حزب‌الهي قبول نكرد و به مطواعي گفت: «تا نيايي؛ من هم نمي‌روم».

مطواعي به او گفت: «اگر شما فرمانده‌ي گردان هستي بگو تا ما هم اطاعت ‌كنيم». و بالاخره پيرمرد قبول كرد كه دستور مطواعي را اطاعت كند و به عقب برود؛ اما عقب رفتن همان و روي ارتفاعات حمرين، اسير شدن همان!!

دشمن با آوردن نيروهاي جديد و تقويت شده از موانع خود به جلو مي‌آمد و كليه‌ي يگان‌هاي در خط را زير آتش شديد خود مي‌گرفت. دود و شعله‌هاي آتش، منطقه را فرا گرفته بود.


برچسب‌ها: خاطرات , زبیدات , تانک عراق , اسارت

ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ | 1:45 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

 حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا،

خدای هدایت‌گر در قرآن کریم در آیه آخر سوره عنکبوت می‌فرمایند:« و كسانى كه در راه ما (با نفس خود و دشمن ما) جهاد كردند به يقين آ‌ن‌ها را به راه‏‌هاى (وصول به مقام قرب) خود راهنمايى     مى‏ كنيم، و همانا خداوند با نيكوكاران است. ترجمه حضرت آیت‌الله مشکینی

 نتيجه و دست‌آوردهاي عمليات طريق‌القدس

  1.    آزادسازي شهر بستان وهفتاد روستاي ميهن اسلامي ايران
  2.      قطع ارتباط بين نيروهاي شمال و جنوب عراق
  3.      رسيدن به مرز بين‌المللي در منطقه شيب و هور‌العظيم
  4.    تامين منطقه سوسنگرد و تصرف تنگ چزابه.
  5.    انهدام تانك و نفربر (180 دستگاه ) + خودروهاي مختلف ( دویست دستگاه ) + هواپيما (هجده فروند ) + بالگرد ( پنج فروند)  + ماشين آلات راه‌سازي (سی دستگاه )
  6.     تلفات وارده به نيروهاي متجاوز عراقي كشته (3000 نفر )+ زخمي( 2000 نفر) + اسير( 546 نفر) غنائم جنگي تانك صد دستگاه + نفربر هفتاد دستگاه + خودرو 250 دستگاه+ ماشين آلات راه‌سازي 128 دستگاه + انواع جنگ افزارهاي مختلف، تفنگ هزاران قبضه به غنيمت رزمندكان اسلام در آمد.

 روزنامه‌ی کیهان 17 آذر 1360 محسن رضایی فرماندهی سپاه پاسداران می‌فرمایند: اولین گردان زرهی سپاه پاسداران با استفاده از تانک‌های به غنیمت گرفته شده تشکیل شد.

روزنامه‌ی جمهوری اسلامی مورخ 22/8/1361، محسن رضایی در مصاحبه‌ی اعلام کرد،ک « غنائم زیادی از قبیل تانک و نفربر به غنیمت گرفته شد. اگر پانزده تا بیست سال صبر می‌کردیم هیچ کشوری این وسایل را به ما نمی‌فروخت و این همه غنائم می‌تواند آینده‌ی قدرت رزمی مملکت ما را تضمین کند».

شادی روح شهدای عملیات طریق‌القدس صلوات.


برچسب‌ها: طريق‌القدس , محسن رضایی , گردان زرهی , بستان

تاريخ : دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ | 1:41 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را  نعمت عقل داده است.  خداوند در قرآن در سوره‌ی اسرا آیه‌ی (36) می‌فرمایند « درباره آنچه نمى ‏شناسى و بدان علم ندارى اظهار نظر نكن چرا كه گوش و چشم و قلب انسان در مؤاخذه و بازخواست الهى مورد پرسش قرار مى ‏گيرند و گواهى مى ‏دهند» ترجمه‌ی خانم استاد صفارزاده.

 خاطرات 21/4/1367 ستوانیکم محمد مطواعی تقدیم به شما عزیزان خواننده ان‌شاء‌الله مورد استفاده قرار گیرد.

در منطقه‌ی عملیاتی جنوب در جلوی ارتفاعات حمرین در داخل خاک عراق در پشت چاه‌های نفتی شرهانی مستقر بودیم. عصر بیستم تیر 1367 با همدوره‌ام ستوانیکم حمید رضا سرلکی رفتیم جلو و به گروهان‌ها سری زدیم. در گروهان سوم بودیم که گلوله‌ی توپ عراقی در عقب یگان شلیک شد و گلوله ترکشی نداشت دود غلیضی بلند شد من رو کردم به ستوان سعید قنبرزاده که در غیاب سپهوند فرمانده گروهان بود و گفتم آقا سعید نظرت چیست و این بنده‌ی خدا گفت: به نظر من دشمن دارد ثبت‌تیر می‌کند. فرمانده گروهان‌ها را در گروهان یکم جمع کرده  و با آن‌ها حسابی درد دل کردیم. با اینکه من به جای جناب سرگرد قرنی فرمانده گردان بودم؛ چون جناب سرلکی از من فهمیده‌تر بود و از دانش بیشتری هم برخوردار بود. ایشان آخرین وضعیت را  به عنوان رئیس رکن سوم  گردان ابلاغ کرد در مقابل سوالات فرمانده گروهان‌ها هر راه کاری که به نظرش می‌آمد را  خیلی روشن و شفاف بیان می‌کرد.

  به همه ابلاغ کردیم امشب آماده‌باش صددرصد ابلاغ شده است بچه‌ها مواضب باشید  فرمانده گروهان‌ها هم مطالبی گفتند که همه به‌جا و حق بود! توی حرف‌ها دو مطلب خیلی مهم‌تر از بقیه گفته شد که جز شرمندگی و سفید شدن موهای سر و صورت حاصلی برای من مسئول نداشت. 

 


برچسب‌ها: خاطرات , اسارت , شرهانی , زبیدات

ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ | 1:37 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |

 سلام علیکم.

حمد و سپاس بی‌شمار خداوندی که ما را سرباز اسلام و مطیع امر رهبری و فرماندهی معظم کل قوا قرار داده است و با سلام و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی ( ص) و عرض ارادت به ساحت حاضرترین گوهر عالم هستی امام زمان (عج) ارواحنا لتراب مقدم‌الفدا،

خدای دانا و توانا در قرآن کریم در سوره حج آیه (41) می‌فرمایند:  همان كسانى كه هر گاه در زمين به آن‌ها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى ‏دارند، و زكات مى ‏دهند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏ كنند و پايان همه كارها از آن خداست! ترجمه آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی

از گذشته مرسوم بود براي حضور مقامات بالا و فرماندهان نيروي سه گانه ارتش در مراسم‌ها چندين دستگاه اتومبيل و موتورسوار، فرماندهي را همراهي مي‌كردند.
به ياد دارم پس از اينكه جناب سرهنگ جواد فكوري رسمآ به فرماندهي نيروي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب شد من به اتفاق ديگر پرسنل از قسمت‌هاي دژبان، حراست و يگان موتورسوار به‌منظور تشريفات و حفاظت از جان ايشان و خانواده محترمشان تعيين و انتخاب شديم.
صبح اولين روز فرماندهي ايشان من به اتفاق ديگر پرسنل با يك دستگاه اتومبيل فرماندهي، يك دستگاه جيپ لندرور و دو دستگاه جيپ مخصوص دژبان كه به چراغ گردان چشمك زن مجهز بودند، به همراه دو موتورسوار به در منزل ايشان رفتيم.

 پس از خروج جناب سرهنگ فكوري از منزل، به ايشان اداي احترام كرديم و انتصاب ايشان را به فرماندهي نيروي هوايي ارتش تبريك گفتيم. ايشان نگاهي به ستون محافظان انداخته و بي اختيار تبسمي بر لبانش نقش بست گفت: « از اين همه لطف و محبت تشكر مي‌كنم؛ ولي اين اصراف است. خواهش مي‌كنم همه اتومبيل‌ها و موتورها بروند. همان لندرور كفايت مي‌كند».



ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ | 1:29 | نویسنده : رزمنده‌ی دفاع مقدس |
.: Weblog Themes By bahman58 :.